🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

 «مسلخ شعر»

(ثبت: 3778) فروردین 14, 1396 

باید از نو شعر من، اینبار زاییده شویم
شاید این عصر دگرگون خواهد آجیده شویم
با تو یک جور دگر من زندگانی کرده ام
شاعران ما با که باید، با چه سنجیده شویم؟!
در فراسوی زمان نام مرا پُر می کنند

حافظا یا سعدیا یا شهریارا مرده است
در قلم نقش و نگار اینچنین خط خورده است
کاش میدیدند کی میراث ما را برده است
کِی،کجا دیدید شاعر،نان ز شعرش خورده است؟!
نان کی را این وسط دارند آجر می کنند؟!

از مَنی تا بند پستان بند زنها گفته اند
آخ و اوخ خودفروشان را به مصرع سُفته اند
احمقان از شاعران هم آبرو را رُفته اند
شعرها را در پَسِ اشعارشان بنهفته اند
ما دو تا را اینچنین، اینان تمسخر می کنند!!

میروم از کامت ای دُر، خستگی را دَر کنم
این هجوم از جبر خواب آلودگی را سر کنم
میروم گویید گفتم ماندنم جایز نبود
میروم تا واژگانت را کمی بهتر کنم
گر چه این نابخردان سر توی آخور می کنند!

حمزه بنیسعید
رهرو 

کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (2):

نظرها
  1. مهران اسدپور

    فروردین 16, 1396

    درودها دوست من …

    مسمط محکم و پر محتوایی سرودید …

    آفرین بر شما و قلمتان .

    توفیقتان افزون باد .

بستن فرم


سلام و درود
بسیار زیباست
سپاس از حضورتان
لذت بردم
شادکام باشید
در پناه خدا