🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃
تا به حدّی سخن از عشق بیانی، جانا
باز شد پنجره ای سمت خدایی به نما
درد پنهان خودی را نتوان کرد ابراز
خلوتی با دل خود کرده به نجوا همه جا
تیره شب را گذری سیر کنم تا که سحر
با امیدی که رها از غم دنیای فنا
گه به گاهی نگران می نگری از پس و پیش
گر چه شهلای خمارین وجودت غوغا
مشت دل وسع دهی دور ز تنگی نفسی
سیر آفاق کنی لحظه ز تن روح جدا
گر قفس تنگ به بیرون قفس فکری کن
تا رها روح خودی را ز تنی سمت سما
عشق را زمزمه از عمق وجودی دیدم
خلوتی کرده رها از خود و دنیای جفا
به بقا فکر کنی ای دل تفتیده من
عبرتی گیر ولی دور ز خود سمت بقا
ولی اله بایبوردی
15 / 08 / 1398
کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (2):
کاربرانی که این شعر را خوانده اند (3):
دی 15, 1398
درود بر شما جناب استاد بایبوردی عزیز
بهره مند شدم از شعر قشنگتان
زنده باشید به مهر
درود ها
🙏💐
پاسخ
دی 15, 1398
سلام
استاد ارجمند جناب مهدی پور گرانمهر
سپاس از دیدگاه ارزشمندتان
پایدار باشید و شادکام
🍃🍃🌺🌷🌺🍃🍃
پاسخ
بستن فرم