🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

 من و چای و شب و بی خوابی و شعرم

(ثبت: 241468) شهریور 7, 1400 

 

من و چای و شب و بی خوابی و شعرم
تو و زلف سیاه و یک شب مهتابی و شعرم

دو چشمت را که می‌بندی تو و مژگان و آغوشت
و خورشید پگاه و انچنان می تابی و شعرم ….

پر از تشویش می گردد پر از آشوب و بی تابم
مفاعیلن مفاعیلن منو بی تابی و شعرم

حواست نیست عاشق گشته ای دلداده ی زیبا
مرا دریاب وقتی دور من می تابی و شعرم

صدای خنده هایت در ردیف این غزل آمد
تو را می‌بینمت شادان که روی تابی و شعرم…

چه زیبا می شود با تو دوباره مي سرایم که
من و چای و شب و بی خوابی و شعرم…

فرخنده_عابدینی
۲۴ . ۴. ۱۴۰۰

پ ن :

واژه واژه شعر می شوی و
بیت بیت می گویمت
غزل غزل می نویسم و
کتاب کتاب از تو منتشر می کنم
نفس نفس
خودت را در من بخوان
و آغوش … آغوش
مرا در بر بگیر

فرخنده عابدینی
۶ . ۶. ۱۴۰۰

 

 

 

کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (4):

نظرها
  1. محمدعلی رضاپور

    شهریور 7, 1400

    🌹🌹🌹

  2. عظیمه ایرانپور

    شهریور 7, 1400

    درود بر شما🌺

  3. کبری محمدی

    شهریور 7, 1400

    سلام
    عالی سروده اید
    قلم تان مانا
    سپاس
    🌹🌺🌹🌺🌹

  4. درود برشما🌺🌺🌺

  5. فرخنده عابدینی

    شهریور 8, 1400

    درود و سپاس بی کران از حسن توجهتون جناب استاد عزیز🌹🌹🌹

بستن فرم


سلام و درود
بسیار زیباست
سپاس از حضورتان
لذت بردم
شادکام باشید
در پناه خدا