🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃
عاشــِــــقی بر بُوم دل نقـــشِ نگاهت می کشید
اولــــین نقــــش تـــــورا خال لبانت می کشید
با قلــــم در وصـــف آن چشــــمانِ تیره گاه گاه
نقـش ماهـــــی خُفته بر موی سیاهت می کشید
غــرقِ خود گردیده تا رنـــگی ز چشـــمانت کشد
رنـــــگ دریا را چُــو شب بر ماهِ رویت می کشید
سر سَـــری می زد بر آن ابـــرو کَمانت تیــــر غم
تا که صــــیادت شـــود دستِ وصالت می کشید
آشـــکارا از لبانت جـام ســــر مســــــتی گرفت
آخـرین نقشِ تو را با آه وُ حــــسرت می کشید
کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (5):
کاربرانی که این شعر را خوانده اند (8):
بهمن 3, 1402
سلام و درود
غزل زیبایی ست
در پناه خدا 🌱🌹👏👏👏👏🌹🌱
پاسخ
بهمن 3, 1402
سلام بر شما برادر عزیز و ارجمند
ممنونم که به مهر خواندید
برقراری وجودتان را ارزوست
🌹🌹
پاسخ
بهمن 3, 1402
سلام
خیر مقدم
غزلی پر شور و زیبایی ست
درودتان
در پناه خدا 🌹
پاسخ
بهمن 3, 1402
ممنونم از لطف حضرتعالی
شما زیبا خواندید
برقراری وجودتان را ارزوست 🌹🌹
پاسخ
بهمن 3, 1402
جناب محسنی اصل ارجمند
بسیار زیبا سروده اید درود بر شما وقلم زرنگارتان
قلمتان سر سبز و دلتان بهاری باد
🙏🌺🙏🌺🙏🌺🌺🌿
پاسخ
بهمن 3, 1402
سلام بر مهربانوی ارزشمند طلای کرمان
این لطف شماست بانو
سعادتی شد در محضرتان 🌹🌹
پاسخ
بهمن 4, 1402
درود و عرض ارادت خدمت جناب محسنی عزیز
لب مریزاد
و نبض قلم تان همواره در تپش
❤️🌹🌺
پاسخ
بهمن 5, 1402
سلام
بر برادر عزیز و بسیار ارزشمندم
جناب شهرو توفیق زیارت تان را شاکرم
و برقراری وجودتان را آرزومند
بسیار ممنونم
و روز پدر رامحضرتان تبریک عرض میکنم 🌹🌹🌹🙏
پاسخ
بهمن 5, 1402
درود جناب محسنی
با آرزوی توفیق الهی 🌹🌹
پاسخ
بستن فرم