🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

 ….نه خواب مرا ربود….

(ثبت: 241157) مرداد 21, 1400 
….نه خواب مرا ربود….

 

کنار کشیدم
تا رد شود
کنار م پر شد
از عاطفه ی خدا

نفس کشیدم
نفسی عمیق
ریه هایم پر شد
از جلال خدا

شاهنامه خواندم
با صدایی بلند
؛فرانک
مادر فریدون بود؛

سهراب…..

از صدایم اشک جاری شد

خواب رفتم

…..نه خواب مرا ربود….

پنگوین های امپراطور
در خوابم شنا می کردند!

دلقک ماهی ها
جلوی چشمانم رژه می رفتنند!

وماهیان مرکب
به من رنگ می پاشیدند

و مرغان ماهی خور
از بالا به من چشمک می زنند!

به گمانم
انجا بهشت برین بود!

با تشکر
دانیال فریادی

با نقد خویش راهگشا باشیم

 

 

 

کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (2):

نظرها
  1. محمدعلی رضاپور

    مرداد 21, 1400

    سلام و درود
    و کنارتان پر از عاطفه ی خدا 🌹🌹🌹

  2. دانیال فریادی

    مرداد 21, 1400

    سلام استاد گرانقدر

    ممنون از شما🌹🌷🌸🌹❤️❤️🌷🌺

بستن فرم


سلام و درود
بسیار زیباست
سپاس از حضورتان
لذت بردم
شادکام باشید
در پناه خدا