🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃
کنار کشیدم
تا رد شود
کنار م پر شد
از عاطفه ی خدا
نفس کشیدم
نفسی عمیق
ریه هایم پر شد
از جلال خدا
شاهنامه خواندم
با صدایی بلند
؛فرانک
مادر فریدون بود؛
سهراب…..
از صدایم اشک جاری شد
خواب رفتم
…..نه خواب مرا ربود….
پنگوین های امپراطور
در خوابم شنا می کردند!
دلقک ماهی ها
جلوی چشمانم رژه می رفتنند!
وماهیان مرکب
به من رنگ می پاشیدند
و مرغان ماهی خور
از بالا به من چشمک می زنند!
به گمانم
انجا بهشت برین بود!
با تشکر
دانیال فریادی
با نقد خویش راهگشا باشیم
کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (2):
کاربرانی که این شعر را خوانده اند (6):
مرداد 21, 1400
سلام و درود
و کنارتان پر از عاطفه ی خدا 🌹🌹🌹
پاسخ
مرداد 21, 1400
سلام استاد گرانقدر
ممنون از شما🌹🌷🌸🌹❤️❤️🌷🌺
پاسخ
بستن فرم