🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

 نوح

(ثبت: 263110) مرداد 30, 1402 

 

درد نبودن تو با مرگ تو چاره میکند
نامه هرچه کرده‌ای عشق تو پاره میکند

ای دل خوش خیال من یار تو رفت با دگر
بر چه امید مانده ای؟ اشک شماره میکند!؟

حسرت اشتباه را عمر اضافه میکند
نوح دگر شود ز غم عمرِ هزاره میکند

ضجه زدی به خور تا ماه شدی برای او
تا که دمی خسوف شد رو به ستاره میکند

ذات جفای پیشه را هیچ عوض نمیکند
هرچه محبتش کنی جور دوباره میکند

حکمت دست را مگو بر گرهی که کور شد
نیش شغال چون رسد خویش نظاره میکند

 

 

 

 

کاربرانی که این شعر را پسندیده اند :

کاربرانی که این شعر را خوانده اند (3):

نظرها
  1. معصومه بیرانوند

    مرداد 30, 1402

    حکمت دست را مگو بر گرهی که کور شد
    نیش شغال چون رسد خویش نظاره میکند

    احسنت

بستن فرم


سلام و درود
بسیار زیباست
سپاس از حضورتان
لذت بردم
شادکام باشید
در پناه خدا