🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

 همسفر

(ثبت: 232242) مهر 15, 1399 

همسفر

شور و حال دوباره ای دارم سَحرِ عزم جستجویت را
تا که مرهم بزخم دل سازم سیب رویای عطر و بویت را

با پر و بال خسته می آیم کو توانی که جاده پیمایم ؟!
سر بگیرم هوای سوزت را سازم آواز های و هویت را

تشنه ام تشنه ی تو و دردت شوکرانی دگر بنوشان ام
آمدم تا مگر بدست آرم جرعه جرعه غم سبویت را

دل سپارم به گوشه ی چشمت التیامم شود نگاه تو
اربعینی که نغمه می خوانم خم گیسو و تاب مویت را

کاش میشد دوباره برگردم با تو این راه بینهایت را
کاش میشد که همسفر باشم راه باریک روبرویت را

تو گل بی بدیل دورانی تو همان مهر گوهر افشانی
واژه واژه سروده ام ای جان غزلستان گفتگویت را

 

 

 

 

کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (3):

نظرها
  1. رسول رشیدی راد

    مهر 15, 1399

    🌹🌹🌹🌹💐💐💐💐

  2. سمیه صباح

    مهر 15, 1399

    جناب استاد معصومی گران ارج

    با سلام و عرض ادب و احترام؛

    غزلی است بسیار زیبا، ناب و دلنشین.

    قلمتان سبز و هماره شکوفا به گلواژه های بهاری باد.

    سلامت باشید و سرشار از نور و چکامه و لبخند ان شای الله.

    🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
    🙏🙏🙏🙏🙏🙏🙏🙏

  3. جواد مهدی پور

    مهر 15, 1399

    سلام و احترام محضر استاد معصومی گرانقدر

    عالی و آسمانی سرودید

    اجرتان با صاحب اثر

    زیبا ست

    بهره مند شدم

    همیشه آثار قلمیتان فاخر است

    درود بر شما

    💐🙏💐

بستن فرم


سلام و درود
بسیار زیباست
سپاس از حضورتان
لذت بردم
شادکام باشید
در پناه خدا