🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃
عهدی که بستم با نی از روز ازل بود
هر غصّهای را میچشیدم چون عسل بود
من آدمی بودم که در خود سیر میکرد
ما بین عشق و منطقش بحث و جدل بود
یک شاعر آشفتهی بیشهرتی که
اندیشهاش نوشیدنِ جامِ غزل بود
طفلی نشان دیگران میداد من را
دیوانگیام مدّتی ضربالمثل بود
بودم اگر چه در میان جمع، امّا
زانوی اندوهم همیشه در بغل بود
آزردهام میساخت درد مردم شهر
انکار رنجی که، عیان و مستدل بود
این حالِ زیر و بم، درونم تا ابد هست
عهدی که بستم با نی از روز ازل بود
کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (8):
کاربرانی که این شعر را خوانده اند (11):
اسفند 26, 1402
درود جناب حجت عزیز و نازنین
بینهایت لذت بردم از شعر زیبایتان
وجود و قلمتان سبز
شاد و سلامت باشید👏👏👏👏💐💐💐
پاسخ
اسفند 27, 1402
درود بر دوستم جناب گیوه چیان …
بسیار از شما سپاسگزارم 🙏🙏🙏🌺🌺🌺
پاسخ
اسفند 26, 1402
عهدی که بستم با نی از روز ازل بود
درود بر جناب حجت ارجمند
در پناه خدا از هر گزندی در امان باشید
🙏🌸🌺🙏🌸🌺🙏💐
پاسخ
اسفند 27, 1402
درود بانو خیاط پیشه …
سپاس از لطف شما …
عیدتان پیشاپیش مبارک🌺🌺🌺
پاسخ
اسفند 26, 1402
سلام و درود بر شما
خیلی عالیه
پاسخ
اسفند 27, 1402
درود بانو …
سپاسگزارم🙏🙏🙏🌺🌺🌺
پاسخ
اسفند 27, 1402
استاد حجت نازنین
🌺🌺🌺🌺🌺🌺
👏🏻👏🏻👏🏻👏🏻👏🏻👏🏻👏🏻
پاسخ
اسفند 28, 1402
درود استاد معصومی …سپاسگزارم🙏🌺
پاسخ
اسفند 29, 1402
درود استاد حجت گرامی
زیباست و احساس مند
پاینده و پیروز باشید
🌺🌺🌺👏👏👏❤️❤️❤️
پاسخ
اسفند 29, 1402
درود…
سپاسگزارم آقا برهان دوست بزرگوارم🌺🌺🌺
پاسخ
فروردین 6, 1403
درود مجدد
ماندگار باشید 🌹🌹
پاسخ
بستن فرم