🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃
#وطن
ای گربه ی فراریده از موش بیشتر
ای چشم هایت “تَر” تر از هرچه که چشم تر
ای سوخته دل،عمر فنا رفته در هدر
سوگ”دو”رود پر از خون،ای زخم هر تبر
آخر صدای تکّه ات، که می رسد به گوش
ای مُغتَشش،نداهای در بند هر گلو
ای بغض های رفته در کنج دلم فرو
بوسه زده به گونه ی معشوقه های او
نه شرق و نه ای غرب گرا،جام زهرت کو؟
جام مِیِ در دست رقیبانِ باده نوش
جام مِیِ در دست منِ منتظر به پا
تا کِی سر به سر،تن به تن،کُشتن برای جا؟
می گفت که بمیرید،گفتند خیلی ها…
می میرم در تو آغوشت امشب جدا…جدا
مستِ خراب گشته در بزم،بیا به هوش
#علی_سالاروند
کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (1):
کاربرانی که این شعر را خوانده اند (3):
بهمن 24, 1396
سلام و عرض ارادت
زنده باشید
پاسخ
بهمن 24, 1396
درود بر شما جناب مهدی پور بزرگوار
سپاس از محبت شما
پاسخ
بستن فرم