🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃
جانا
وقتی تو آمدی
در من انگار کسی شاعر شد
واژه ها مست شدند
شعر در من جوشید
و تو را زمزمه کرد.
خواب دستان تهی دست من انگار
به تعبیر رسید
پیچک دست تو
پیچید به دور تنِ من
و نگاه تو مرا سخت
به چشمت گره زد.
بوسه فریاد کشید
لب تو تاب نیاورد، لبم را بوسید
و تنم داغ شد از
وسوسه ی داغِ تنت.
اشک از پنجره ی چشم من افتاد
و در آغوش تو آن بوسه
به تکرار نشست.
در من انگار کسی عاشق شد.
#دنیا_تیموری
۰۲/۱۲/۱۱
کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (2):
کاربرانی که این شعر را خوانده اند (5):
اسفند 29, 1402
درود بر شما بانو تیموری
شعر زیباییست…
قلمتان مانا
شاد و سلامت باشید🌺🌺🌺💐💐💐
پاسخ
فروردین 8, 1403
سپاس و مهر
مانا باشید و سلامت🌸
پاسخ
بستن فرم