🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃
پنجره چشم به راه است
و کوچه ها
نبودنت را عجیب به رخم میکشند
و من هنوز با احساسات برهنه ام
کنار ردپای تو ایستاده ام
تا تو را به یک دل سیر آغوش گرم ، مهمان کنم
کامم پر از طعم تکراری بغض است
و نفس هایم
اسیر هراس سیاه ثانیه هاست
و باز
کنار چشم براهی پنجره ها
نبودنت
غرور چشم هایم را میشکند
کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (3):
کاربرانی که این شعر را خوانده اند (3):