🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

 چراغ‌های نیمه روشن

(ثبت: 266978) دی 23, 1402 

 

شامگاهان از غارها گذشت
از روستاها
و همچنان تهی‌دست
به شهرها رسید
همان‌قدر خیره و اندوهگین
که محو قصّۀ خورشید شود
پس از هر باران

هنوز فاجعه‌ای رخ نداده بود
جز یکی بود یکی نبود
و تنوری که نمی‌دانست
به بچه‌ها چگونه بگوید
که غازها به کجا پرواز کرده‌اند؟

شب در خیال خود
همچنان بر ارابّۀ دیو می‌نشست
و روز بارانی
در اندیشۀ بازی نور و آب بود
انگار نه انگار
که صد سال،
از سینما گذشته است
هزار سال از شعر،
و بند همۀ پریان را در قصّه‌ها
پراپ،
به آب داده است

نقش دیواره‌های غار بماند

حالا دیگر
گنجشکی که در باغچه چال می‌شود هم،
می‌داند:
فضاهای تهی
همه شبیه یکدیگرند
چه در ساحل باشند
چه در درّه
و چه در ایستگاه قطار

مسیح موعظه کند
یا ناباوران شاهد بیاورند
هیچ فرقی نمی‌کند:

در شامگاه
همیشه چراغ‌ها نیمه‌روشن است
و بیش از آن که آشکار کند،
می‌پوشاند.

 

1402.06.16

 

 

نقدها
  1. درودها مهربانوی ادبیات اندیشه
    بسیارعالی است هم شعر و هم دکلمه
    دکلمه هرچه رو به پایان رفت بهتر شد تا انجا که لحن خاص و سرشار از همگامی با محتوای متن در بازتاب عناصر گردید واقعا تاثیر گذاراست
    مطلبی بر این شعر نوشتم ولی امروز و امشب نرسید همین که بتوانم برداشتم را جمع بندی کنم تقدیم می دارم
    به سهم کوچکم به عنوان مخاطب شعر امروز بابت اشتراک افکار و اشعارتان در انجمن شعر پاک سپاسگزارم

نظرها
  1. معین حجت

    دی 23, 1402

    درود و دستمریزاد👏👏👏🌺🌺🌺

  2. مينا امينی

    دی 23, 1402

    درودها مهربانوی هنرمند

    زیبا قلم زدید و زیبا دکلمه کردید…

    ممنونم از اشتراک گذاری 🌸🌸🌸❤️

بستن فرم


سلام و درود
بسیار زیباست
سپاس از حضورتان
لذت بردم
شادکام باشید
در پناه خدا