🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃
انگشت های تو
از روی تک تک مژه هایم گذشته اند
نت های خسته را
از پلک های تر
تا خواب های خوب
آرام بسته اند.
وقتی که بیقرار
طرح نو می زنی…
در پشت میز کار،
گرم نوشتنی؛
زیباترین ترانه ی هستی ست؛ دیدن ات
با التهاب سرخ
مستی ست گل به گل،
از شاخه چیدنت.
در این سکوت محض،
اندوه سالیان مرارت کشیده مان
با شادی حضور هم آرام می شود
من در تو شعله می کشم از موج اضطراب
با هر نت کتاب
بی دار می شوم
از این صدای ناب،
تشویش آفتاب
آغاز می شود…
#فریبا_نوری
یکم آبان نود و هفت
کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (6):
کاربرانی که این شعر را خوانده اند (10):
آبان 1, 1397
استادانه و نغز و ناب و مانا قلم رقصانده اید مهر بانو نوری والاقدر دست مریزاد
پاسخ
آبان 2, 1397
درود و سپاس فراوان از مهر حضورتان
پاسخ
آبان 1, 1397
سلام خانم نوري
هر چقدر بگويم زيباست كم است
واقعا هنرمندانه و عالي سروده ايد
لذت بردم
در پناه خدا
پاسخ
آبان 2, 1397
درود و سپاس فراوان از مهر حضورتان
پاسخ
آبان 1, 1397
سلام و عرض ادب
عالی سرودید
قلمتان همیشه رقصان
پاسخ
آبان 2, 1397
درود و سپاس فراوان از مهر حضورتان
پاسخ
آبان 1, 1397
درودها
و
دستمریزاد
عالی وارزنده و با احساس
فصلی از من باش
بر من بوز…
در نگاهم
آبی شو
بچرخ
برقص
بریز
بر دامانم
ای نگاه بارانیم
بداهه تقدیم
پاسخ
آبان 2, 1397
درود و سپاس فراوان از مهر حضورتان
پاسخ
آبان 1, 1397
درودها بانو
شعری خالص و ناب و رها
قلمتان همواره رقصان
پاسخ
آبان 2, 1397
درود و سپاس فراوان از مهر حضورتان
پاسخ
آبان 5, 1397
سلام و عرض ارادت محضرتان بانو نوری گرامی
زیبا چون همیشه
عالی سرودید
زنده باشید به مهر
پاسخ
آبان 6, 1397
فقط میتونم بگم زیبا و نفس گیر بود
حسی مثل در لحظه زیستن
به نظرم اگر خواننده بتواند در لحظه خواندن شعر را زندگی کند
به جان کیفی می رسد که برای چند روزش کافی است
دستمریزاد
پاسخ
بستن فرم