🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

 کهکشان

(ثبت: 257305) اسفند 24, 1401 

 

غزلم دید تو را قافیه اش دَر هم شد
واژه ها ماهِ پسِ ابر شدُ مبهم شد

گفتمَت شعر مرا جار بزن بر دو لبت
لب زنم تا که شود قند چه قند از رُطبَت

نای تو چون بزدم خواب که بیدار شده
یخِ افکار چو دریایِ گُهر بار شده

لحظه ها تیر نشان چِلّه یِ آرش گردید
رخشِ دل نعل به همراهِ سیاوش گردید

خنده اش غنچه شد از باغ نگاهش آن گاه
هی بچیدم گل یاسی یُ انارُ رخِ ماه

کهکشان هست دعا گو که نبافد مویش
شب یلدا چه کند رنگ ندارد رویش

مثنوی چشم تو را دید که بیمار شده
شعرها باز به لب قالبِ دلدار شده

 

میثم علی یزدی رفسنجان❄️🍉📖

 

 

 

 

کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (2):

نظرها
  1. طارق خراسانی

    اسفند 24, 1401

    سلام و درود

    ابیات گرم و عاشقانه در این اثر جلوه گری می کند

    در پناه خدا 🌱👌👌👌👌👌👌🌱

  2. میثم علی یزدی

    اسفند 24, 1401

    درود استاد طارق خراسانی

    به گرمی خواندید و نگاشتید

    سپاسگزارم

  3. محمدعلی رضاپور

    اسفند 24, 1401

    سلام و درود تان، خدا قوت

  4. میثم علی یزدی

    اسفند 25, 1401

    درود جناب رضا پور

    سپاسگزارم

بستن فرم


سلام و درود
بسیار زیباست
سپاس از حضورتان
لذت بردم
شادکام باشید
در پناه خدا