🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃
| تاریخ عضویت: | ۱۳۹۷/۰۲/۰۸ |
| تعداد شعر: | 83 |
| تعداد مطالب: | |
| آخرین فعالیت | ۱۴۰۳/۰۳/۱۲ |
کودکم اما نمی خواهدخیابانت مرا
پس زده از کوچه هاهم دست احسانت مرا
مثل گنجشکی میان کوچه پرپر می زنم
سر بریده داعش چشمان شیطانت مرا
در کنار ساحلم یک پرچم از موی تو نیست
کاش سرگردان کند امواج وطوفانت مرا
چونکه می آیم سراغت شاد وبی پروا بخند
تا کند ارباب- مروارید دندانت مرا
چاه می شد کاشکی یک شب رفیق ومونسم
تا عزیز مصر غم می کرد کنعانت مرا
در میان کوچه ها ماندم بگو پاییز من
کی پریشان می کند اندوه دامانت مرا
تو بیا لیلای من شو تاشوم دیوانه ات
گم کند شاید به عمق شن بیابانت مرا
کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (4):
کاربرانی که این شعر را خوانده اند (6):
سلام زیباست اما چون فرمودید: چند نکته را عرض می‌کنم! ۱ ارکان‌بندی شعر را به صورتی پیش ببرید
سلام هشتم تیر ۱۴۰۳ یعنی چهار روز پیش این نفیسه را شما به اشتراک گذاشته و‌حقیر
دوست عزیز که با نام بی سواد تشریف آوردید درود بر شما. و بنده نیز چنان
درود بر شما و سپاسگذارم.فراخ دید شما بسیار قالب احترام است و بسیار شیوا واکاوی
در در فراسوها
درود فارغ از نظر نیچه که گاه زن را مکرم و گاه مجرم یاد میکند ،
