🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃
در کویری با دمای بی نهایت
چون بلالی روی آتش نه، به روی خاکها افتاده بودم
قطره آبی اندران دریای آتش پر نمی زد
ماه، ماه تیر یا مرداد بود
از عناصر غیر آتش مابقی معدوم بودند
تندبادی بود سلطان بیابان همچو طوفانهای خورشیدی وزان
روی خاک افتاده بودم لیک چشمم سوی آتش بود
صد فسوس ازسورت کوراب سخت آذرفشانی که
در عمیق کوره اش دیدم نگاه سرد او را
فکر کردم کان نگاهش آب سردی بر هزاران تاولم باشد
می جویدم آب را از راه دور
تا مگر باشد مسکن بر تمام نارهای اندرون
ژاژ می خاییدم انگار
آب سردش آب پاکی بود بر دستان خشک مرتعش منجمد
بلکه آبی منتشر بر صورتم لکن نجس
که مرا در آن شب تاریک و سرد
از نهال گرم رویا
ساده تر از آب خوردن
دور کرد
کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (2):
کاربرانی که این شعر را خوانده اند (8):
فروردین 10, 1401
درود بر شما جناب آزاد
به گمان بنده این سروده از آرکائیسم رنج میبرد، گرچه نمونههای موفقی از آرکائیسم زبانی در سرودههای بزرگانی چون شاملو و یا شفیعی کدکنی دیده میشود، ولی از نظر من بهره گرفتن از واژگان کهن در این سروده آسیب زا بوده است و به گوش مخاطب آزارندهست، فکر میکنم با قدری ویرایش در وزن و انتخاب واژگان بهتر، تبدیل به سرودهای نیرومند و درخور توجه میشود.
ارادتمند🍎
پاسخ
فروردین 10, 1401
سلام متشکر
کهن بودن یا نبودن برای خودم مطرح نیست چون تعلق خاطر اصلیم به اشعار کهن است ولی مخاطب امروز را نیز نتوان به فراموشی سپرد درین برزخ چه باید کرد؟
پاسخ
فروردین 10, 1401
سلام و درود و خداقوت،
زیبا سروده اید ولی به گمانم با حذف برخی قسمت ها می توانستید آن را به شعری کوتاه تر تبدیل و آرایه ی ایجاز را بخوبی رعایت کنید
مثلا وقتی لَخت چهارم را آوردید، دیگر چه نیازی به لَخت ششم بود؟
راستش اگر کار را به خودم می سپردیم،
در سروشی کوتاه، کلش را جمع می کردم.
دست مریزاد 🌹🌹🌹
پاسخ
فروردین 10, 1401
سلام متشکر
اطناب ها گاه برای تصویرسازی است
تیر و مرداد هم نام ماه ها و هم اشاره به تیر جنگی و مرگ
تندباد برای تکمیل عناصر اربعه یا چهار آخشیج
پاسخ
فروردین 10, 1401
درود جناب آزاد گرامی
با کمی ویرایش و پیرایش این نیمایی خوشتراش و زیبا خواهد شد.
ویرایش در وزن مانند سطر
ماه، ماهِ تیر یا مرداد بود (و)،
ویرایش در واژگان:
مثلا شاید
– واژۀ «حدّت» برای فارسیزبانان امروز ملموستر از «سورت» باشد.
– یا «یاوه گفتن» ملموس تر از «ژاژ خاییدن« باشد هرچند من موافق استفادۀ مجدد شاعران از واژگان نیمه جان زبان، و جان دادن دوباره به آن ها هستم.
پیرایش هم در جاهایی که مضمون تکرار شده یا میتواند به شکل موجزتری بیان شود
🌸🍃🌸
پاسخ
فروردین 10, 1401
سلام متشکر از دقت نظر و نکته های ارزنده
سورت را فکر کنم از مرحوم اخوان وام گرفتم
ختم مصرع به ،و، یا ،که، و حروفی ازین قبیل اشکال ندارد؟ البته حقیر ، که، را در انتهای مصرعی به کار بردم و تلفظش هم فکر کنم از حالت طبیعی خارج شده است
پاسخ
فروردین 10, 1401
درودی دوباره جناب آزاد گرانقدر
– در مورد سوال آخرتان اگر وزن نیازمند آوردن این هجاهای کوتاه باشد و توازن معنی نیز به هم نخورد بلکه ارتقا یابد اشکالی ندارد.
– صد فسوس از سورتِ کورابِ سخت آذرفشانی که
علت این که در این مصراع احساس میکنید تلفظ «که» از حالت طبیعی خارج شده است این است که برای گوش فارسی زبان امروز دو هجای باز پشت سر هم خوشایند نیست و شاید مثلا اگر به شکل زیر بود این احساس را نداشتید:
صد فسوس از سورتِ کورابِ سخت آذرفشانش که-
در عمیق کوره اش دیدم نگاه سرد او را
منتها در این صورت با تعدد ضمیر – ش و او در دو سطر روبه رو میشویم که آن هم خوشایند نیست که البته قابل حل است:
صد فسوس از سورتِ کورابِ سخت آذرفشانش که –
در عمیق کوره اش دیدم نگاهی سرد
در مورد سورت هم به نظرم با توجه به واج آرایی «س» بهتر از مترادفهایش باشد و چون شعر هم در سبک و سیاق اخوان سروده شده قابل پذیرش است.
منتها هنوز فکر میکنم شعر نیازمند ویرایش و پیرایش است تا بین فخامت و شدت و لطافت به تعادل برسد.
🌺🍃🌺
پاسخ
فروردین 10, 1401
متشکر درود بر شما باد
بحث هجاها برایم جالب بود فکر می کردم چون آخر آمده و در جایگاه بلند قرار گرفته ثقیل شده است ولی در تصحیحی که بیان نمودید این مشکل نیست با اینکه در جایگاه بلند است احسنت
پاسخ
بستن فرم