🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃
گاه دریا با تمام بخشش و آرامشش
مهد طوفانی مهیب و بی محابا می شود
بستر روزی رسان مردم ساحل نشین
حامل امواج مرگ و خشم و غوغا می شود
گاه آغوش زمستان گرم گرمت می کند
تیر تابستان ولی قندیل بسته در دلت
گاه زنده می شوی درفصل مرگ برگ ها
در بهار انگار مهر مرگ خورده بر دلت
گاه آوای فراموشی برایت مرهمی
بر هجوم زخم های سرخ دنیا می شود
گاه اما با به یاد آوردن یک خاطره
پنجره های دلت رو به خدا وا می شود
گاه مثل رقص گل بر روی موج رودها
توی افت و خیز دنیا دل سپردی به مسیر
گاه اما مثل سنگ محکمی در عمق رود
باوجود هر فشاری ایستادی ناگزیر
گاه گاهی از مسیر زندگی خارج شو تا
زیر یک سایه بخوابی رو به دنیای خیال
آه اگر از مرزهای واقعیت رد شوی
می رسی آخر به شهر دیدنی های محال
عظیمه ایرانپور
کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (6):
کاربرانی که این شعر را خوانده اند (13):
شهریور 24, 1399
با سلام و دروود خدمت شما خانم ایرانپور
لذت بردم از خوانش شعر زیبای شما
زنده باشید به مهر
🌹🌹🌹🌹🌹🌹
بستر روزی رسان مردم ساحل نشین
حامل امواج مرگ و خشم و غوغا می شود
🌹🌹🌹🌹🌹🌹
پاسخ
شهریور 26, 1399
سلام و عرض ادب
ممنونم از لطف
و همراهی شما
سبز باشید و سربلند🌸
پاسخ
شهریور 24, 1399
آه اگر از مرزهای واقعیت رد شوی
می رسی آخر به شهر دیدنی های محال
————————-
سلام و عرض ادب محضرتان بانو ایرانپور گرامی
از اشعار خوب و پاکتان بهره مند شدم
عالی سرودید
زنده باشید به مهر
درود ها
💐💐💐
پاسخ
شهریور 26, 1399
سلام بزرگوار
تایید و همراهی بزرگان
باعث افتخار ودلگرمی ست
ممنونم🌺
پاسخ
شهریور 24, 1399
سلام و درود و ارادت
احسنت بر شما
پاسخ
شهریور 26, 1399
سلام گرامی
سپاس از شما🌷
پاسخ
بستن فرم