🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃
1.
خاکِ یکنواخت،
سبزینهی روشنایی میریزد
بر شیرهی شفافِ گلهای زعفران
وَ
رایحهی سِکرآور گیسوانت،
مرا
تا جزایر دور دست میبَرَد.
2.
نه در غریوِ موجهای بلندِ اقیانوس
و نه در همهمهی درختان،
ساعتها
در تابلوی گلهای ونگوک
مینشینم
به رنگِ لبخند کودکانهای
که همهی شَعَفِ من است.
3.
حتی میانِ معابدِ سنگی سیاه
و قبرستانهای فراموش شده،
نسیمِ فرحبخشی
از گلهای سنجد میآید
وَ
روحِ مرا
در رویای زنانِ چوبیِ سرِ راه،
میدمد.
# ششم اردیبهشت نود و هفت
کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (3):
کاربرانی که این شعر را خوانده اند (6):
بهمن 27, 1397
درودتان
سروده ای زیبا خواندم
احسنت
موفق و موید باشید
🙏🙏🙏🙏🌹🌹🌹🌷🌷🌷🌺🌺🌺
پاسخ
بستن فرم