🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

 گوی عظیم

(ثبت: 225519) فروردین 31, 1399 

 

« گوي عظيم »

هر كه پيمان شكنـس ، عزّت پيمان بِـبرد
هر كه بر راستي است ، گوي زِ ميدان بِـبرد
عهد و پيمان بشر ، رتبه ي انسانيت است
اين همان گوي عظيم است، كه انسان بـبرد
آدميت به همين عهدس و پيمانـس و دين
بار بي عهد و وفايي است، كه حيوان بـبرد
آنكه نـشناخت ، زِ پيمان اثـر معرفتـي
ديوس آن ، آبروي مُلك سليمان بـبرد
آنكه پيمان شكنـس ، فطرت نيكش نَـبُود
ارث و ميراث خود از، فطرت شيطان بـبرد
آدم اَر1 عهد خدا را ، نـشكستي به جنان
كي توانست زِ جنان، خود بـرِ2 شيطان بـبرد
آدم اول به جنان، عهد خدا را كه شكست
شد سبب آدميان ، زحمتي از نان بـبرد
گندمي را كه خدا ، روزي آدم بـنمود
پس چرا زجري از اين زحمتش انسان بـبرد
خضر(ع) اگر عهد پدر را بـشكستي نـتوان
دست خود را بِـدَم چشمه ي حيوان3 بـبرد
آه اگر من به سر عهد و وفايم نـروم
دزدي آيد و مـرا از ره ايمان بـبرد
بشرا آدميّت كن ، ره شيطان تو مـرو
ورنه اين دزد ، مصمّم شده ايمان بـبرد
شيطنت كي زِ رديف بشري ،گشته عيان
بشر آن نيست، كه خود همره شيطان بـبرد
گر شياطين به تو يك وسوسه اي را بگماشت
در قيامت بـتواند ، تو به نيران4 بـبرد
داد از اين ظلمت جُهال5، كه در آدمي است
آدمي از چه رهي ، راه به يزدان بـبرد
شب تاريك پُـر از ديو و ددي6، گمشده راه
چاره اي نيست ، بجز ره به همينان بـبرد
غافل از كار به هم بسته ي شيطان مشويد
اين رهـس ، آدميان را بـرِ شيطان بـبرد
اگر آدم شده اي ، حرف بدي ياد مده
حرف بد ، آبروي آدم و انسان بـبرد
گر مسلمان شده اي، كار بدي را مپسند
وَر7 پسنديش ، برون از ره ايمان بـبرد
گوي توفيق زِ پيمان ، به ميانس به جهان
مي توان آدمي آن ، از ره پيمان بـبرد
حرف با معنويت ، گفتنـش از دينداري است
هر چه با معنوي است ، آفت8 ايمان بـبرد
حسن از معنويت گو ، كه همين معنويت
گوي توفيق9، از اين گردش دوران بـبرد

٭٭٭
1- اگر 2- پيش 3- آب حيات 4- دوزخ- آتشها 5- نادانان 6- عفريت و وحش 7- و اگر
8- آسيب – بلا 9- عنايت و لطف الهي

 

 

 

 

کاربرانی که این شعر را پسندیده اند :

کاربرانی که این شعر را خوانده اند :

بستن فرم


سلام و درود
بسیار زیباست
سپاس از حضورتان
لذت بردم
شادکام باشید
در پناه خدا