🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃
| تاریخ عضویت: | ۱۴۰۲/۱۰/۰۹ |
| تعداد شعر: | 26 |
| تعداد مطالب: | |
| آخرین فعالیت | ۱۴۰۳/۰۲/۲۸ |
هر باغ اگرچه زیر زور او بود
هر کوچه لگد مال عبور او بود
برچید بساط ماندنش را پاییز
یلدا شب آخرین حضور او بود!
پشت در بسته عذر تقصیر آورد
چون قدر دقیقه ای به تاٌخیر آورد
از خستگی اش باز شب یلدا شد
خورشید کلید صبح را دیر آورد!
#رحیمی_رامهرمزی
🔻🔻🔻🔻
کاربرانی که این شعر را پسندیده اند :
کاربرانی که این شعر را خوانده اند (2):
عادل دانشی در امشب ستاره نام تو را داد می زند
درود مانای عزیز سپاس از نقد و حسن نظرت البته من خودم رو شاعر نمی
سبزه نه گل نه صبح عطر آگینی لبریز سکوت تلخی و غمگینی زد ابر زمستان به سرت
مانا جان این را از صمیم دلم می گویم بابا طارق فدای فرزند
طارق خراسانی در تو بهارم شده ای
سپاس از مدیریت محترم که شعر ویرایش شده با بیت تقدیمی جناب معصومی را سریعا
مهرداد مانا در امشب ستاره نام تو را داد می زند
چنین در روایات خوانده ایم که عدالت و حکمت در نزد علی پسر ابیطالب بوده
بستن فرم