🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃
تاریخ تولد: | |
جنسیت: | زن |
شهر: | بروجرد |
بیوگرافی: |
خوانش: 22
سپاس: 0
خوانش: 117
سپاس: 1
آب
صدای تلویزیون بلند بود. زهرا روی مبل نشسته بود. هانا، عروسک نخیاش را در دست داشت و موهای مشکیاش را مرتب میکرد. او بدون اینکه به تلویزیون نگاه بکند به صدای خانمی که در تلویزیون حرف میزد؛ گوش میداد. پدرش جلوی تلویزیون، دو متکا گذاشته بود روی هم و روی آنها لم داده بود و داشت به برنامه نگاه میکرد.
خوانش: 75
سپاس: 1
خوانش: 348
سپاس: 1
تعداد نظر: 1