![روح الله اصغرپور](https://sherepaak.com/wp-content/uploads/2020/03/۲۰۱۹۰۷۳۱_۲۱۴۷۱۸-scaled.jpg)
🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃
خوانش: 477
سپاس: 4
تعداد نظر: 3
خوانش: 759
سپاس: 6
تعداد نظر: 14
گاهی نمی شود به دلی اضطراب داد
احساس را به خاطر مشتی عذاب داد
هم بر خطوط زلف پریشان کشید دست
هم شانه کرد و نقش و نگاری به تاب داد
آری نمی شود همه زیبایی از تو بُرد
باید به داده از تو، حساب و کتاب داد
کوهی به دوش می کشم از دردِ درک و فهم
پندار نیک نیست، کسی را خطاب داد!
پنهانترین خیال مرا سر بریده اند
با آن حقیقتی که به من یک طناب داد
هرگز نمی توان که ندانست و سر کشید
شعری که جرعه جرعه آن را شراب داد
دستی به رسم هدیه اگر ماه می دهد
باید عوض به منتی از آفتاب داد
پُر واژه بود، در شب لبریز، شعر تلخ
چشمم برای اشک جوابیّه خواب داد
روح اله اصغرپور
خوانش: 1794
سپاس: 7
تعداد نظر: 4
تعداد نقد: 4
خوانش: 834
سپاس: 6
تعداد نظر: 13
تعداد نقد: 4