![روح الله اصغرپور](https://sherepaak.com/wp-content/uploads/2020/03/۲۰۱۹۰۷۳۱_۲۱۴۷۱۸-scaled.jpg)
🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃
گاهی نمی شود به دلی اضطراب داد
احساس را به خاطر مشتی عذاب داد
هم بر خطوط زلف پریشان کشید دست
هم شانه کرد و نقش و نگاری به تاب داد
آری نمی شود همه زیبایی از تو بُرد
باید به داده از تو، حساب و کتاب داد
کوهی به دوش می کشم از دردِ درک و فهم
پندار نیک نیست، کسی را خطاب داد!
پنهانترین خیال مرا سر بریده اند
با آن حقیقتی که به من یک طناب داد
هرگز نمی توان که ندانست و سر کشید
شعری که جرعه جرعه آن را شراب داد
دستی به رسم هدیه اگر ماه می دهد
باید عوض به منتی از آفتاب داد
پُر واژه بود، در شب لبریز، شعر تلخ
چشمم برای اشک جوابیّه خواب داد
روح اله اصغرپور
کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (7):
کاربرانی که این شعر را خوانده اند (11):
مهر 21, 1394
سلام و عرض احترام جناب اصغرپور گرامی
بسیار بسیار زیبا بود
لذت بردم
درود بر شما
:گل::گل:
مهر 26, 1394
سپاسگزارم از لطفتان
مهر 23, 1394
.
در حیرتم ؛ که این همه سرباز پاک چیست ؟
تحـدیـد ، حکـم تیـــر ، به دست خراب داد
یعنی : بیا ؛ و قصهء شیرین ، دوباره ، خوان
خواب سراب دیـده ؛ عبـر ، بر ، حبـــاب داد
……………………………………………..
بهره منشدم از طبع شیوایتان
بسیار عالی .
درود ها و گل ها
مهر 26, 1394
سپاسگزارم از لطفتان
مهر 21, 1394
درود جناب اصغرپور
واقعازیباسرودید
در پناه حق
مهر 26, 1394
سپاسگزارم از لطفتان
مهر 22, 1394
مانا باشيد و موفق …
مهر 26, 1394
سپاسگزارم از لطفتان