🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

آخرین اشعار لیلا رنجبران

آهیخته  از دهان دریا

در سبزناکی آغوش جنگل،

سپید

خوانش: 933

سپاس: 6

تعداد نظر: 13

پاییز چنبره زده میان حرف‌هایم
و دست‌هایم بیرون مانده از پیراهن سفیدم،
صدایت رودخانه یست
که دریا از آن عبور می‌کند.

چشم‌هایت را می‌بندی،
جهان را خواب با خود خواهد برد
و من جای تمام عروسک‌ها پشت لبخندم
هر ساعت خودکشی می‌کنم.
میان تک‌تک کلمات،
روی طرح جلد کتاب،
از ماضی بعید ماندن
بیرون می‌زنم
من!
در استمرار ماضی بعید مردنم…
آذرماه 94/27

سپید

خوانش: 944

سپاس: 7

تعداد نظر: 12

حرف به حرف

کلمات پشت سر هم می میرند

سپید

خوانش: 614

سپاس: 9

تعداد نظر: 9

اگر فقط چشم هایت آبی بود
آواز دریا
در رودخانه ی چشم هایم شنیدنی بود،
اگر و فقط اگر
اتاقم درختی انار داشت
به فصل چیدن
جای دستهایت بر دیوارها
پنجره می رویید

کلمه اگر بودم
لابد
در دستهای تو شعر می شدم
حتی اگر چشم هایم آبی نبود

خوانش: 443

سپاس: 0

تعداد نظر: 12

جایی برای ماندن نیست

بیرون می زنم از کالبد کلمه

خوانش: 660

سپاس: 6

تعداد نظر: 16

تعداد نقد: 2

ملکه وار در خون جنگل

به درخت پیله می کنم

خوانش: 485

سپاس: 5

تعداد نظر: 16