🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃
پاییز چنبره زده میان حرفهایم
و دستهایم بیرون مانده از پیراهن سفیدم،
صدایت رودخانه یست
که دریا از آن عبور میکند.
چشمهایت را میبندی،
جهان را خواب با خود خواهد برد
و من جای تمام عروسکها پشت لبخندم
هر ساعت خودکشی میکنم.
میان تکتک کلمات،
روی طرح جلد کتاب،
از ماضی بعید ماندن
بیرون میزنم
من!
در استمرار ماضی بعید مردنم…
آذرماه 94/27
کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (7):
کاربرانی که این شعر را خوانده اند (12):