🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃
…
می شود آیا شبی مهتاب شام من شوی؟
لحظه زیبای وصلت اختتام من شوی؟
.
میشود چون کفتری درتنگنای یک غروب
سر زده جلد هوای پشت بام من شوی؟
.
یا که گیـسو را برافشانی به تاق سینه ها
درهوای همدلی هایت به نام من شوی؟
.
تا عسل میباری از اندیشه لبهای خویش
می شود لبریز شهد جام ،جام من شوی
.
ای غزال تیز گام قـــصه های جانگداز
می شود روزی بنام عشق رام من شوی؟
.
عاقبت فرهاد گونه تیشه بر سر می زنم
تا مگر شیرین صفت محو قیام من شوی
.
یک شبی تنگم بمیران لابلای دست هات
تا مـگر پایان من باشی ، تمام من شوی
حسین دلجووو
کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (6):
کاربرانی که این شعر را خوانده اند (7):
آبان 4, 1394
به به زیبا! قوی! احسنت.
درود بر شما جناب دلجوو بزرگوار!
استفاده کردم.
پاسخ
آبان 4, 1394
درود جنا پژوهنده گل و بزرگوارم
سپاسگزارم استاد دلم…
…
آمدم جان به نگاهت بسپارم ، که نشد
بر لبت حادثه ی بوسه بکارم ، که نشد
/
آمـدم تا که ز چشمت غزلی ساز کنم
غزلی گوشه ی چشمت بنگارم که نشد
/
چکنم ، ایل و تبارم همه شاعر بودند
خواستم شعر شود ایل و تبارم ،که نشد
/
آمدم تا که مگر فاصله ها خط بزنم
بسکه از فاصله هایم گله دارم ،که نشد
/
آمدم تا که مگر عشق به سامان برسد
انتهای من و تو ، نقطه گذارم ،که نشد
/
چه کنم شاعر و تنهایی و غم هم زادند
آمدم اشک بر این شعله ببارم ،که نشد
/
آمـدم تا کـه مگر عشق به خلوت ببرم
منکه درخلوت خود جز تو ندارم ،که نشد
/
خواستم غنچه ی لب های تو را شعر کنم
این دل خسته به دستت بسپارم ،که نشد
حسین دلجوو
پاسخ
آبان 4, 1394
سلام و عرض ادب و خیر مقدم استاد عزیزم
واقعا زیبا و دلنشین است زبان غزلهایتان
دستمریزاد
در محضرتون می آموزم استاد
در پناه حقگل:
پاسخ
آبان 4, 1394
درود بر ماه بانوی ادب و مهر…سمانه عزیز..
سپاسگزارم گل دختر بزرگوارم
خوشحالم ک اینجا زیارتتون میکنم..
چقدر حس قشنگیست در جوار خودم
دو جام ناب غزل هم به افتخار خودم
/
به جرم چشم قشنگت تو انتخاب منی
اگر چه عشق نبوده به اختیار خودم
/
شبیه عکس لب پنجره شدم، هر چند
نشسته روی تن خسته ام ، غبار خودم..
/
کسی به نای غزل های من نمی رقصد
مگر خودم که برقصم به پای تارخودم
/
به جرم عشق دو صد بار حد خود زده ام
نموده ام به دست خودم، سنگسار خودم
/
کسی مرا به خلوت قلبش نبرد و منتظرم
خودم در انتظار نرفتن سر قطار خودم
/
چقدر شاعـر و خلوت انیس و مانـوسند
خودم، برای خودم با خودم، کنار خودم
حسین دلجووو
پاسخ
آبان 4, 1394
سلام و عرض احترام مجدد
بسیار بسیار زیبا بود
درود بر شما و قلم هنرمندتون
پاسخ
آبان 4, 1394
عاشقانه زیبایی بود.
ممنون ………………
پاسخ
آبان 4, 1394
چقدر حس قشنگیست در جوار خودم
دو جام ناب غزل هم به افتخار خودم
/
به جرم چشم قشنگت تو انتخاب منی
اگر چه عشق نبوده به اختیار خودم
/
شبیه عکس لب پنجره شدم، هر چند
نشسته روی تن خسته ام ، غبار خودم..
/
کسی به نای غزل های من نمی رقصد
مگر خودم که برقصم به پای تارخودم
/
به جرم عشق دو صد بار حد خود زده ام
نموده ام به دست خودم، سنگسار خودم
/
کسی مرا به خلوت قلبش نبرد و منتظرم
خودم در انتظار نرفتن سر قطار خودم
/
چقدر شاعـر و خلوت انیس و مانـوسند
خودم، برای خودم با خودم، کنار خودم
خیلی خیلی زیبا و دلنشین بود این شعر
پاسخ
آبان 6, 1394
.
عمر من ضرف تو شد ؛ تا ، پختم ؛ این پندار را
اینکه،دریک شام ظلمت،مست وخام من شوی
دور مهجوری ، سر آمـد ؛ سر صباوت را ، سپید
کی رسد نوبت ؟که ششدانگی بنام من شوی
………………………………………………………….
درودها
و + گل بار ش
پاسخ
بستن فرم