🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃
سلام
بر گرامیانم نقد و نظری کوتاه بر سروده ای
اثر مستانه دادگر
و
واما شعر :
“سرو وحشی من”
سرو وحشی من
هرگز
عطش بوسه هایت
از پوست من تبخیر نخواهد گشت
من
تو را در نازک ترین احساس
خواهم داشت
و همچون دخترکی
در تورم بلوغ و دلدادگی
چشم بسته
برایت شعر خواهم خواند
تا قشنگ بمانی و
با من
هراس از پیر شدن ، نداشته باشی
سرو وحشی من
روزی در تن اشتیاق و بهار
خواهم وزید
و باران را
بر گونه هایت خواهم نوشت
بر برگهایت که بلغزم
با لحن اردی بهشت
در دهانت شعر می کارم
تا طنین نوازش های من
آواز شود
بر ذهن پرستوهای خسته
تا بدانی
هنوز دختری هست
که می تواند
آسمان و زمین را
بر تن رویایی ات
ببافد و هر صبح
تو را
در چکیده ی سایه ات
بنوشد
سرو وحشی من
با حرف و بی حرف
برهنه و پوشیده
همه چیز در برابر ما ، کوتاه میآیند
و هوا
از عطر جنون ما
روزی هزاران بار
پیراهن شاپرک می پوشد
اینگونه
حواس فصلها را پرت میکنیم
تا
سال و ماه و روز
همیشه در نوروز ما
گیج بمانند
#مستانه_دادگر
#ماهور
درودها
و
سلام
سرود ه ای که احساس حرف اول را در خود داشت شروعی عالی
با بند بر گردانی که ارتباط عمود را در شعر بیشتر رقم می زد و در عرض هم این پیوستگی مزید بود بر انسجام شعر،
و مضامینی در شعری عاشقانه در فقدان و فراق در بندهای مختلف بیان شده
در انتظار ی پر امید که فصول سرد و زرد را کنار ی می زد و بهار را سبز رقمی
ماندگاری می زد
و موج و ماهور داشت و فرازهایی در معنی و مضامین ارجمند،
نگاه نوی را در
بیس امید رقم می زد…
و این بود که نشان موفق را در شعر و شعور بر سینه می زد …
و شعررا در سرایش متعالی و ارزشمند
قلمداد می کرد
و شعر با بر خورداری از پارامترهای عمده و اساسی شعر مانند احساس و پیام و در هم تنیدگی معنا و لفظ و از همه مهمتر ا دبییت
کار خود می کرد…
و علاوه زبان یکدست
و واژگان ساده بر فایدت تفهیم شعر در معنی لطیف به شایانی کمک می کرد
و علاوه خط بطلانی بر تنگ نظری و یاس غالب می کرد
و در جزییات حرف داشت که شرحی مبسوط می طلبد که از حوصله ی وقت خارجست
شروع عالی و ختام هم بیشتر از او در حسن و نیکویی به ناتمامی امید می رفت
و فرصت بر سر وقت هی جوانه می زد
و رخوت و پیری را از رخسار اشتیاق کنار می زد
و متن هم
هزاران بار عطرجنون بر بال بال شاپرک
و پیراهنش هدیه می کرد
که پیراهن شاپرک خود استعاره ای بود موفق و رنگین و علاوه شعر در ا دبییت هم مناسب حال و مقام شعر بود و بیشتر در استعاره ها و کنایات به استواری در معنی و لفظ می رفت
و بند بر گردان شعر هم ترکیب جالب و نغزی بود
که استعاره بود و تشخیص هم
و این مجمل نقد را با فرازی به پایان می برم
که این شعر خود مز یّن خودست:
با لحن اردی بهشت در دهان تو شعر می کاشت
که لحن اردیبهشت استعاره ست و تشخیص وهمراه حسامیزی لطیف و دیگرشعر می کاشت
هم همینطور استعاره ست
و کاشتن کدیست برای فهم استعاره
ودیگر:
ای سرو و حشی من!
روزی درتن واشتیاق و بهار
خواهم وزید
که “خواهم وزید” هم استعاره ای لطیفست چون باد
وباران را روی گونه هایت خواهم نوشت
و در
این شعر از علایم نوشتار ی باید سود می جست تا حد و حدود معانی و لفظ معین می شد
و کار کرد شعر را در انتقال اسانتر می کرد درین قسمت نقصان داشت
دستمریزاد و تحسین بلیغ بر شما
باارادت و احترام
موفق باشید
کاربرانی که این مطلب را پسندیده اند (1):
کاربرانی که این مطلب را خوانده اند (6):
اسفند 20, 1397
سلام و درود بر استاد رشنوی گرانمهر
سپاس از نقد زیبای تان
من مانند خانم مستانه را دز سپید سرایی کم دیده ام
و امیدوارم روزی چون خورشید در آسمان ادب ایران و جهان بدرخشد .
در پناه خدا 🌿🙏
پاسخ
اسفند 21, 1397
سلام وشب بخیر
بر
استاد عزیزم
جناب خراسانی گرانقدر
سپاس
از حسن نظر حضرتعالی
همیشه باشید به مهر و نیکویی خداوند عزیز💐🍃💐🍃💐🍃
پاسخ
اسفند 22, 1397
سلام بر استاد و پشتیبان همیشگی و مشوق این حقیر ، جناب رشنو گرانقدر ، همواره قدردان محبتهای شما میباشم و از قلم و محضرتان می آموزم ….پاینده باشید
پاسخ
اسفند 22, 1397
سپاسگزارم از حضورتان و الطاف و نگاه پرمهرتان
پاسخ
بستن فرم