🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃
(۱)
هیچ قصد و نیتی ندارم
برای دوباره عاشق شدن
اما اگر دوباره تو را ببینم
بیشتر از حد و حدود جنون
دوستت خواهم داشت و برایت جان خواهم داد.
…
نمیخواهم دیگر بنویسم
هرچه هم نوشتم، اهمیتی به آن ندادی!
اما نمیتوانم در هوای تو زندگی نکنم
هیچ کاری با عشقت، کردنی نیست.
…
میگفت خودم را راحت کنم
دیگر یاد و خیالم سراغت را نگیرد
اما محال است کسی را
به اندازهی تو دوست بدارم.
…
دور شدی از من، ولی شبی ناگهان ترکم نکن!
به صدایی، دلت یکه خواهد خورد
وقتی خبر مرگ من را بشنوی و
روح و جانت به لرزه خواهد افتاد.
…
دیگر خواهی فهمید که تنهایی
آن زمانیست که من از تو دورم
هرچه بکنی که آسوده خاطر باشی
من از قصاوت قلبت نخواهم کاست.
…
به یاد بیاور که تنها زنی بودم که
برای به دست آوردن عشقت، خودم تنها شدم
بیتفاوتی تو هم چنان بود
بودنت هم از آزارم نکاست.
…
هرگونه باشی و هر کاری بکنی
در وجود من هرکز گم نخواهی بود
تو تمام آزار و اذیتی هستی که
تا وقتی من باشم، هستند.
(۲)
زیباترین بهانهی زنی تنهاست
این پرنده سردش است
در هوای آغوش گرم تو.
…
سرما و سردی این دی ماه را
هرکس به اندازه و میزانی میداند
و یادشان میرود تو هستی،
من نباشم،
همیشه دنیا سرد است
و بیشتر میل به گرمای بودنت دارم در دلم.
…
به یاد داری که میگفتی: اصلا نترس!
پیش تو میمانم!
زمانی که نخستین باران پاییز و
نخستین بارش برف زمستانی ببارد!
باران آمد،
برف هم بارید،
اما آمدن تو، نیامد!
خودت میدانی تاکنون،
چند بغل به من بدهکاری؟!
…
گرم نمیشوم!
گرم نمیشوند،
دستهایم…
وقتی پیشم نیستی،
دیگر آنقدر با نامههای سردت
نگو دوستت دارم!.
…
خیلی اوقات فراموش میکنم،
که تو پیشم نیستی!
نمیدانم چرا هر روز،
چشم انتظار آمدنت میمانم!.
…
دروغهای گرم تو،
که برایم مینویسی: دوستت دارم!
سرمای این تنهایی را از یادم برده است،
آه، چه شیریناند، دروغهای مردانهات.
…
امروزم، از دیروزم نمیروی!
در این عشق تو،
همه روزم را دوست دارم،
ذرهای بیشتر
از دیروزم،
پیر نمیشوم با عشق تو،
اینجوریهاست، دیگر!.
شعر: #دریا_حلبچهای
برگردان: #زانا_کوردستانی
کاربرانی که این مطلب را پسندیده اند (1):
کاربرانی که این مطلب را خوانده اند (2):
بستن فرم