🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

 پنگوئن غریب ۲

(ثبت: 262469) مرداد 14, 1402 
پنگوئن غریب ۲

ای پنگوئن غریب ،شنیده ام ازین وضعیت بلاتکلیف کلافه شده ای.
خود من هم دیگر از اینهمه وصله ی ناجور ناجور ناجور بودنت خسته شده ام
باورم نمیشودخالق یک چنین صحنه ی ناهماهنگی شده ام! از خود در حیرتم که چرا و چگونه اینهمه تفاوت ،اینهمه بی نظمی،اینهمه بی عدالتی را در قاب کوچک یک تابلو جا دادم ؟!خوب میدانی که من نقاش توانایی هستم به من شک نکن،
▪️من میتوانم تو را در یک حباب تنهایی که سراسرپوشیده از کوههای یخ زده است محاصره کنم، اما مطمئنی که برای خلاصی از آنچه که همیشه میخواستی دست و پا نمیزنی؟
▪️من میتوانم دست کم صدها پنگوئن دیگر در کنارت بکشم که احساس غربت نکنی اما آیا مطمئنی شبیه خودت را میتوانی تحمل کنی؟
▪️میخواهی تمام عناصر تابلو را بخاطر تو پاک کنم ؟این خودخواهی نیست ؟ به نظرت تنهاتر نمیشوی؟
▪️از من نخواه که تو را به تنهایی ازین تابلو نقاشی بیرون بیاورم و وسط یک منظره ی قطبی بکشم، چون دیگر کار از کار گذشته است،! تو کشیده شده ای! تو جزء مستلزم این تابلویی ، به هرحال و در هر صورت برای رهایی ازین صحنه ی ناهماهنگ ، بااااااید پاک شوی!

 

 

کاربرانی که این مطلب را پسندیده اند (2):

نظرها
  1. مهرداد مانا

    مرداد 28, 1402

    گفتگوی نقاش با نقاشی اش هم جالب بود . اگر توانستی آثار زویا پیرزاد را مطالعه کن

    • سحر فهامی

      مرداد 28, 1402

      عرض سلام مرسی از وقتی که گذاشتید ،

  2. سینا دژآگه

    مرداد 29, 1402

    سلام و عرض ادب بانوی نویسنده
    بسیار زیبا نوشته‌اید. سوژه‌ی پنگوئن بسیار جالب بود. اشارات پی در پی به تنهایی پنگوئن مرا به یاد فرازهایی از کتاب «فلسفه‌ی تنهایی» اثر «لارس اسونسن» فیلسوف نروژی انداخت.
    قلمتان نویسا🌸🌺🌸🌺

    • سحر فهامی

      مرداد 29, 1402

      خوشحالم که انقدر با این متن و تابلو ارتباط برقرار کردید و مورد توجه شماست هنرمند گرامی🙏🙏🌹🌹🌹🌹من خود ، شب و روز درین تابلو زندگی میکنم و بی نهایت دوستش میدارم.

  3. سینا دژآگه

    مرداد 29, 1402

    با اجازه از محضرتان این نوشته‌ی زیبا را با رعایت اصول ویراستاری، بازنویسی می‌کنم.🙏

    ای پنگوئن غریب! شنیده‌ام از این وضعیت بلاتکلیف کلافه شده‌ای.
    خود من هم دیگر از این همه وصله‌ی ناجور ناجور ناجور بودنت خسته شده‌ام. باورم نمی‌شود خالق یک چنین صحنه‌ی ناهماهنگی شده‌ام! از خود در حیرتم که چرا و چگونه این همه تفاوت، این همه بی‌نظمی و این همه بی‌عدالتی را در قاب کوچک یک تابلو جا دادم؟! خوب می‌دانی که من نقاش توانایی هستم به من شک نکن.
    من می‌توانم تو را در یک حباب تنهایی که سراسر پوشیده از کوه‌های یخ‌زده است محاصره کنم، اما مطمئنی که برای خلاصی از آنچه که همیشه می‌خواستی دست‌وپا نمی‌زنی؟
    من می‌توانم دست کم صدها پنگوئن دیگر در کنارت بکشم که احساس غربت نکنی اما آیا مطمئنی شبیه خودت را می‌توانی تحمل کنی؟
    می‌خواهی تمام عناصر تابلو را بخاطر تو پاک کنم؟ این خودخواهی نیست؟ به نظرت تنهاتر نمی‌شوی؟
    از من نخواه که تو را به تنهایی از این تابلو نقاشی بیرون بیاورم و وسط یک منظره‌ی قطبی بکشم، چون دیگر کار از کار گذشته است! تو کشیده شده‌ای! تو جزء مستلزم این تابلویی. به هر حال و در هر صورت برای رهایی از این صحنه‌ی ناهماهنگ، بااااااید پاک شوی!

    • سحر فهامی

      مرداد 29, 1402

      عرض سلام دارم عزیز گرامی ، اینکه همان متنی است که خودم نوشته ام ، با دقت خواندم تغییری نکرده ، ویراشش کجاست؟

      • سینا دژآگه

        مرداد 29, 1402

        عرض ادبی دوباره
        بله دقیقاً همان نوشته‌ی خودتان است اما با رعایت اصول فاصله و نیم‌فاصله میان حروف و علائم نگارشی.🌺🌸🙏

        • سحر فهامی

          مرداد 29, 1402

          من متن ها رو توی دفترچه یادداشت موبایلم مینویسم . کپی و اینجا الصاق میکنم ، گاهی هم یه چیزایی اضافه و یا حذف میکنم. احتمالا مثل همیشه ، کم دقّتی کرده ام و بازهم مرسی از توجهتون.🥰🌹

          • سینا دژآگه

            مرداد 29, 1402

            خواهش می‌کنم. بنده ممنونم از طبع بلند، مهر نگاه و قلم هنرمندتان🌺🌸🌺🌸😊

بستن فرم


سلام و درود
بسیار زیباست
سپاس از حضورتان
لذت بردم
شادکام باشید
در پناه خدا