🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

بیوگرافی تابنده حیدری بافقی(ارغوان)
تاریخ تولد: 13620630
جنسیت: زن
شهر: یزد
بیوگرافی: پیچ در پیچ است زندگی اما ساده می گیرمش کابوس های شبانه محصول افکار پوچ روزانه اند در بستری از آرامش نگران فردا نیستم لحظه را خواهم زیست...
آخرین اشعار تابنده حیدری بافقی(ارغوان)

صلح…

تابنده حیدری بافقی(ارغوان) 01 اسفند 1395

دارند می روند از این شاخسارها

مرغان یکی یکی به طواف بهارها

خوانش: 480

سپاس: 11

تعداد نظر: 23

پی نوشت…

تابنده حیدری بافقی(ارغوان) 21 شهریور 1395

اگرچه قسمتِ من مطلعِ کتاب تو نیست

مرا به زحمت یک پی نوشت مهمان کن…

بحر طویل

خوانش: 584

سپاس: 5

تعداد نظر: 10

خاک با من می دوید…

تابنده حیدری بافقی(ارغوان) 30 مرداد 1395

نمی دانم گرمای تابستان بود

یا حرارت شیطنت های من

سپید

خوانش: 880

سپاس: 5

تعداد نظر: 11

آیه های شیطنت آمیز…

تابنده حیدری بافقی(ارغوان) 17 تیر 1395

هر روز کنارِ گرمیِ یک استکان چای

داغِ تو را به روی لبم تازه می کنم

چهارپاره

خوانش: 1249

سپاس: 12

تعداد نظر: 19

عشق است و رو سیاهی عالم…

تابنده حیدری بافقی(ارغوان) 09 تیر 1395

با من بیا به خلوت شب تا سکوت را

در انتهای بودنِ خود، لاک بشکنیم

چهارپاره

خوانش: 824

سپاس: 10

تعداد نظر: 11

آخرین نوشته های ادبی تابنده حیدری بافقی(ارغوان)

یک لقمه حرف…

تابنده حیدری بافقی(ارغوان) 25 اردیبهشت 1395

تصور دنیای عظیم با باورهای رنگارنگ، طبیعتی از جهان که پر شده از تظاهر به خوشبختی. اندیشه های دور و دراز آدمی، سردرگمی شبها و احساس درد در شقیقه ی عالم که گویی گرفتار میگرن پوچی شده است. فریاد سیاستی گنگ که فضای سرزمین ها را پر کرده است و گوش عالم که پر شده است از بلوای جنگ ناتمام و نابرابر. تقابل تخته پاره ای با امواج خروشانِ فرهنگ و سکه های زنگ زده ته مانده ی تمامِ آنچه در خزانه ی انسانیت است آنهم به رسم پایبندی بعضی به اصول. کابل ها و امواج که سر در آخور ارتباطِ بشر کرده اند و حیف که از خرمنِ خویشاوندی تنها پرِ کاهی به جا مانده است به نام معاشرتِ باهم و بی هم. انسان که بویِ خوشِ محبتش را با شیشه های پر شده از گندابِ ساخت ِ بشر طاق زده است. عروسک های متحرک با رنگ و لعابِ شیک، درونی آکنده از ضایعات. ورایِ دانش و تفکر، جادویِ خودپسندی، زمزمه هایِ زیر لب: من برترم، …

فاجعه ای که در زمانی نامعلوم در تمامِ مکان ها، انسان را از انسان دور کرده است و محوریت هستی را از گردش بر مدارِ زندگی به گردش بر مدارِ مرگ ِ تدریجی افول داده است. تزریقِ مالیخولیایِ جبر به بدنه ی شعورِ آدمی…

خوانش: 429

سپاس: 8

تعداد نظر: 12

رویاهای بی بازگشت…

تابنده حیدری بافقی(ارغوان) 17 بهمن 1394

هر روز بر صلیب می کشند مسیح دلم را

رویاهای بی بازگشت

خوانش: 451

سپاس: 4

تعداد نظر: 6