🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

 شرح قصیده ی “علی بود”

(ثبت: 8084) شهریور 7, 1397 
شرح قصیده ی “علی بود”

تا صورت پيوند جهـــــــــــــــان بود علي بود

تا نقش زمين بود و زمــــــــان بود علي بود

آن قلعه گشايي که در قلعـــــــــه ي خيبر

برکند به يک حملــــــــه و بگشود علي بود

آن گُرد سرافراز که انـــــــــــــــدر ره اسلام

تا کـــــــــار نشد راست نياسود، علي بود

آن شيــــر دلاور که براي طمـــــــــــع نفس

بر خوان جهـــــــــــــان پنجه نيالود علي بود

شاهي که ولي بود و وصــــي بود علي بود

سلطان سخــــــــــــــا و کرم و جود علي بود

هم آدم وهم شيث و هم ادريس و هم الياس

هم صالــــــــــح پيغمبــــــــر و داوود علي بود

هم موسي و هم عيسي و هم خضر و هم ايوب

هم يوسف و هم يونس و هم هــود علي بود

مسجـــــود ملايک که شد آدم، ز علي شد

آدم چو يکي قبلـــــــــــه و مسجود علي بود

آن عارف سجّاد ، که خاک درش از قــــــــدر

بر کنگــــــره عرش بيفـــــــــــــــزود علي بود

هم اول و هم آخـــــر و هم ظاهـــــر و باطن

هم عابـــــــد و هم معبد و معبود ، علي بود

آن لحمک لحمـــــي ، بشنو تــــــا که بداني

آن يـــــــــــــار که او نفس نبي بود علي بود

موسي و عصــــا و يــــــــد بيضــــــــا و نبوت

در مصــــــــــر به فرعون که بنمود ، علي بود

عيسي به وجود آمدو في الحال سخن گفت

آن نطق و فصـــــــاحت که در او بود علي بود

خاتم که در انگشت سليمان نبي بود علي بود

آن نور خدايــــي که بر او بــــــــــــود علي بود

آن شاه سرافـــــــراز که اندر شب معــــــراج

با احمــــــــــد مختــــــــــار يکي بود علي بود

آن کاشف قرآن که خــــــــــــدا در همه قرآن

کردش صفت عصمت و بستــــــــود علي بود

آن شيـــــــــر دلاور که ز بهر طمــــــــع نفس

بر خوان جهـــان پنجه نيالـــــــــــود علي بود

چندان که در آفـــــــــــــاق نظر کردم و ديدم

از روي يقين در همه موجــــــــــود ، علي بود

اين کفر نباشد، سخـــــــن کفر نه اين است

تا هست علي باشد و تابــــــــــود علي بود

سرّ دو جهــــــــــــــان جمله ز پيدا و ز پنهان

شمس الحق تبريز که بنمـــــــود، علي بود

 

فرازی از کتاب اسرار الولایه فی انوار الهدایه به قلم ناصرالدین کاظمی حقیقی:

“شرح قصیدۀ «علی بود» از سلطان ولد فرزند مولوی”

به منظور تمسّک به ذیل عاطفت حضرت مولای متقیّان علی(ع) ملک المناّن اینک به نظر حقیر نویسنده چنین می‌رسد که قصیدۀ «علی بود» ی را که جناب «سلطان ولد»  فرزند «مولوی» قدّس سرّهما ـ به اقتفا از والد خویش ساخته و مضامین دلنشینی دارد و در «دیوان شمس» چاپ «لَکْنَهوی هندوستان» اشتباهاً جزء منظومات «مولانا» چاپ شده، به منظور نشر این اثر نفیس ذیلاً مرقوم دارد؛

قصیدۀ «علی بود»:

آن شاه که با دانشِ دین بود علی بود        مسجود ملکْ ساجدِ معبود، علی بود

خورشیدِ ضیا گستر و جمشیدِ دو کشور       ماهِ فَلَکِ موهبت و جود، علی بود

آن شاه فلکْ مرتبه کز عزّ و جلالت        بر سایرِ مخلوق بِیَفزود، علی بود

آن نکتۀ تحقیقِ حقایق به حقیقت          کز روی یقین مَظهرِ هو بود، علی بود

آن نقطۀ توحیدِ اَحد کز دَمِ واحد            جز او نَفَسِ وحدت نشنود، علی بود

آن بودِ وجود دو جهان کز رهِ معنی          بی او نشدی عالَم موجود، علی بود

آن فاتحۀ دولت و مفتاحِ سعادت            کو قفل درِ مِصطَبه بگشود، علی بود

آن ساعدِ دینِ حق و یَنبوعِ معانی        کز یُمنِ وی آدم شده مسجود، علی بود

آن فارِس میدانِ ریاضت که بِه مَردی           گوی سَبَق از عالَم بِربود، علی بود

آن شه که به شمشیر وی از آینۀ دین          زنگِ ستم و بدعت بزدود، علی بود

آن نور مجرّد که بُد او در همه حالت    با موسی و با عیسی و با هود، علی بود

آن روحِ مُصفّی که خداوند به قرآن     بِنواخت به چند آیت و بِستود، علی بود

هم‌صادق و هم‌صابر و هم‌قانت و مُنفق هم‌هادی و هم‌شاهد و‌مشهود، علی بود

هم‌اوّل و هم‌آخر و هم‌ظاهر و باطن   هم‌موعد و هم‌وعده و موعود، علی بود

با مُلکِ سلیمانی و با عصمتِ یحیی                با منزلتِ آدم و داود، علی بود

راهی که بیان کرد خداوند در اَلحمد         آن رهبر و آن راه که بِنمود، علی بود

وجهی که بفرمود خداوند به قرآن           آن وَجهِ مکرَّم که بفرمود، علی بود

جبریلِ امین را ز برِ حضرتِ عزّت        مقصد به مثَل احمد و مقصود، علی بود

گویند مَلَک ساجد و مسجود بُد آدم      از من بشنو ساجد و مسجود، علی بود

هرچند که والد بِه ازین گفت ولیکن         در دینِ ولد، والد و مَولود، علی بود

این سِرّ بشنو باز ز شمس الحقِ تبریز     کز نقد وجودِ دو جهان سود، علی بود

و اینک شرح قصیده:

آن شاه که با دانش دین بود علی بود       مسجود ملک ساجد معبود علی بود

در این بیت جملۀ «مسجود ملک» اشاره به مدلول حدیث ذیل است:

فی«عُیونِ الاَخْبارِ» عَنْ الرِّضا حَدیثُ طَویلُ وَ فیه:

«اِنَّ اللهَ تَبارَکَ وَ تَعالی خَلَقَ آدَمَ(ع) فَأوْدَعَنا صُلبَهُ وَ أمَرَ الملائکَةَ بِالسُّجُودِ لَهُ تَعظیماً لَنا وَ اکراماً، وَ کانَ سُجُودُهُم لِلهِ تَعالی عُبُودِیَّةً وَ لِآدَمَ(ع) اکراماً وَ طاعَةً لِکَونِنا فی صُلبِهِ؛ فَکَیفَ لا نَکونُ أَفضَلُ مِنَ المَلائِکَةِ وَ قَد سَجَدُوا لِآدَمَ (ع) کُلُّهُم أَجمَعُونَ».

در کتاب«عیون الاخبار» از حضرت رضا(ع) در حدیثی طولانی آمده است که خدای تبارک و تعالی آدم را آفرید و نور ما را در صُلب او قرار داد و به فرشتگان فرمان داد تا بر آدم سجده کنند، از راه بزرگداشت و اکرام ما، و سجدۀ فرشتگان برای خدا بود از راه عبودیّت و برای آدم از راه اکرام و طاعت ما که در صُلب او بودیم و چگونه از فرشتگان برتر نباشیم و حال آنکه همۀ ایشان بر آدم سجده کردند… .

آن نقطۀ توحیدِ اَحد کز دَمِ واحد            جز او نَفَسِ وحدتْ نشنود، علی بود

در این نیم بیت کلمۀ «نقطه» اشاره است به کلام حضرت امیرمؤمنان(ع) که فرمود: «أَنَا نُقطَةُ تَحتَ الْباءِ» «من نقطۀ زیر بایم»؛ زیرا که تمایز بین «الف» و«با» به نقطه است و در نظر اهل معرفت «الف» اشاره به «مقام احدیّت» ذات غیب هویّت است؛ جلّ مَجْدُهُ و «با» که حرف دوّم است اشاره به «مقام واحدیّت» است و آن را مقام غیب ثانی گویند و آن مقام جمعیّت اسمای الهیّه است و ظهور شؤونِ احدیّت ذات از این مقام است و این همان مقام نورانیّت و حقیقت محمّدیّۀ علویّه است که آن را ولایت مطلقۀ الهیّه و«نقطه» گفتهاند و آن نقطۀ ربط حادث با قدیم است که اگر نبود، برای حضرت معبود جلّ ذکرُهُ ظهوری نبود و آن گنج مخفی اسمای الهیّه همچنان در غیب ذات مکتوم می‌بود؛ لذا فرمود: «منم نقطۀ ربط قدیم با حادثات». سَلامُ اللهِ عَلَیهِ وَ آلِهِ الطَّیِّبینَ المَعصُومینَ.

آن بودِ وجود دو جهان کز رهِ معنی         بی او نشدی عالَمْ موجود، علی بود

زیرا که ولایت مطلقۀ کلیّۀ الهیّه همان نَفَسِ رحمانی و فیض منبسط الهی است که به انبساط و گسترش آن صُوَرِ حقایق علمیّۀ الهیّه صورت عینیّت یافت و وجود خارجی حاصل کرد و اگر این فیض افاضه نمی‌شد، چیزی از اشیای امکانیّه، تحقّق خارجی پیدا نمی‌کرد… .

آن نورِ مجرّد که بُد او در همه حالت    با موسی و با عیسی و با هود، علی بود

این بیت اشاره به حدیث معروف است که حضرت رسول اکرم به حضرت امیرمؤمنان صَلَواتُ اللهِ وَ سَلامهُ عَلَیْهِما فرمود: «یا عَلِیُّ! کُنتَ مَعَ الأَنبِیاءِ سِرّاً وَ مَعِیَ سِرّاً وَ جَهراً»

 یعنی «یا علی! تو با تمامی انبیا (در عالم انوار و اشباح) باطناً بوده‌ای و با من در نهان و آشکارا آمده‌ای».

و مؤیّد این حدیث احادیثی است که صاحب «بصائر الدّرجات» در باب هشتم کتاب نام‌برده ذکر فرموده که از آن جمله است:

أحمَدُ بنُ مُحَمَّد، عَن عَلِیِّ بنِ الحَکَمِ، عَنِ ابنِ عُمَیرَةَ، عَنِ الحَضرَمِیِّ، عَن حُذَیفَةِ بنِ أُسَیدٍ، قالَ: قالَ رَسُولُ اللهِ(ص): «مٍا تَکامَلَتِ النُّبُوَّةُ لِنَبیٍّ فِی الأَظِلَّةِ حَتّی عَرَضَت عَلَیهِ وَلایتی وَ ولایةُ أهلِ بَیتی وَ مَثَّلُوا لَهُ فَأَقَرُّوا بِطاعَتِهِم وَ وَلایتِهِم».

یعنی رسول خدا(ص) فرمود: نبوّت هیچ پیغمبری در «اظلّه» به کمال نرسید تا آنگاه که ولایت من و ولایت اهل بیت من بر او عرضه شد (و اشباح آن وجودات مقدّسه) بر ایشان ممثَّل گردیدند و ایشان به طاعت و ولایت آن انوار مقدسّه اقرار کردند.

و نیز این حدیث:

حَدَّثَنا أحمَدُ بنُ مُحَمَّدٍ، عَنِ الحُسیَنِ بنِ سَعیدٍ، عَن بَعضِ اَصحابِهِ، عَن حَنانِ سَدیرٍ، عَن سَلَمَةَ بنِ الحَنّاطِ، عَن أبی جَعفَرٍ، فی قَولِ اللهِ عزَّوَجَلَّ (نَزَلَ بِهِ الرُّوحُ الأَمینُ عَلی قَلبِکَ لِتَکوُنَ مِنَ المُنذرینَ بِلِسانٍ عَرَبِیٍّ مُبینٍ»، قالَ: «هِیَ الوَلایةُ لِأَمیرِالمُؤمنینَ».

یعنی از حضرت امام باقر(ع) در تفسیر این آیه (نَزَلَ بِهِ الرُّوحُ الأمینُ عَلی قَلبِکَ لِتَکُونَ مِنَ المُنذِرینَ بِلِسانٍ عَرَبِیٍّ مُبینٍ) «فرود آورد جبریل (فرمانی را) بر قلب تو به زبان عربی آشکار تا از بیم دهندگان باشی» وارد است که فرمود: آن فرمان، فرمانِ ولایت امیرمؤمنان علی(ع) بوده است.

هم صادق و هم صابر و هم قانت و منفق

هم هادی و هم شاهد و مشهود علی بود

هر یک از این کلمات هدایتْ دلالات اشاره است به یکی از منقبت‌های حضرت صاحب ولایت که در آیات مختلفۀ قرآن، چه تفسیراً و چه تأویلاً در شأن آن حضرت نازل گردیده است و اینک یک یک این اوصاف به طور جداگانه عنوان و شاهد آن از قرآن کریم ذیلاً آورده می‌شود:

صادق؛ اشاره است به تفسیر آیۀ مبارکۀ (وَ الَّذی جاءَ بِالصِّدقِ) در سورۀ زُمَر و آیۀ (یا أیُّهَا الَّذینَ آمَنوا اتَّقُوا اللهَ وَ کُونُوا مَعَ الصّادِقین) در سورۀ توبه که تفسیر این دو در ذیل این دو آیه در عموم تفاسیر روایی و از آن جمله «تفسیر برهان» آمده است. رجوع شود.

صابر؛ اشاره است به بسیاری از آیات دربارۀ اهل صبر و از آن جمله آیۀ (وَ جَعَلنا مِنهُم أَئِمَّةً یَهدونَ بِأمرِنا لَمّا صَبَرُوا) در سورۀ سجده و آیۀ (وَ جَزاهُم بِما صَبَرُوا) در سورۀ هَل اَتی و حضرت (ع) خود در«خطبۀ شقشقیّه» فرمود: «فَصَبَرتُ وَ فِی العَینِ قَذی وَ فیِ الحَلقِ شَجاً»؛ یعنی «بردباری کردم چون کسی که خاشاکی در چشم و استخوانی در گلویش گیر کرده باشد».

قانت؛ اشاره است به تفسیر آیۀ (أمَّن هُوَ قانِتُ آناءَ اللّیلِ).

به تفاسیر خاصّه و بعضی از تفاسیر عامّه چون «شواهد التّنزیل حسکانی» رجوع شود.

منفق؛ اشاره است به تفسیر آیۀ (اَلَّذینَ یُنفِقُونَ آَموالَهُم بِاللَّیلِ وَ النَّهارِ سِرّاً وَ عَلانِیَةً).

هادی؛ اشاره است به آیۀ (إنَّما أنتَ مُنذِرُ وَ لِکُلِّ قَومٍ هادٍ) و اصولاً هرجا در قرآن کلمۀ «هدایت» و مشتقّات آن ذکر گردیده، تفسیراً و یا تأویلاً به حضرت امیرمؤمنان علی(ع) و اولاد طاهرین(ع) آن حضرت باز می‌گردد.

شاهد و مشهود؛ خدای تعالی در سورۀ بروج می‌فرماید: ( وَ شاهِدٍ وَ مَشهُودٍ).

در تفسیر برهان … حدیث از حضرت امام صادق(ع) است که فرمود: «اَلنَّبِیُّ وَ أمیرُالمؤمنینَ(ع)».

امّا «شاهد» بودن حضرت امیرمؤمنان(ع) بر نبوّت حضرت نبیّ اکرم(ص) بعد از ذات اقدس حضرت حقّ، مطلبی است که آیۀ چهل و سوّم از سورۀ مبارکۀ رعد آن را تأیید می‌کند و در این منقبت جز دیگر معصومین(ع) اَحَدی با آن حضرت شریک نیست و آن آیه این است: (قُل کَفی بِاللهِ شَهیداً بَینی وَ بَینَکُم وَ مَن عِندَهُ عِلمُ الکِتابِ) و همچنین آیۀ هفدهم از سورۀ هود یعنی: (أ فَمَن کانَ علی بَیِّنَة مِن رَبّهِ وَ یَتلُوهُ شاهِدُ مِنهُ) و هم‌چنین آیۀ هشتم در سورۀ حج: (وَ تَکوُنوا شُهَداءَ عَلَی النّاسِ).

از جملۀ کسانی از علما و مفسّران عامّه که این دو آیه را در شأن حضرت امیرمؤمنان(ع) در کتب تفسیری خود ذکر کرده‌اند «حاکم حسکانی حنفی نیشابوری» است که در «شواهد التّنزیلِ» خود آن دو را با ذکر اَسناد از حضرت رسول اکرم(ص) نقل کرده است.

و امّا «مشهود» بودن آن حضرت، چنانکه در باب شاهد بودن آن حضرت و دیگر معصومین سَلامُ اللهِ عَلَیهِم أَجمعین ضمن تحقیقی مفصّل ذیل فقرۀ «وَ شُهَداءَ عَلی خَلقِهِ» مرقوم افتاد، از آنجا که انسان کامل کلّی الوجود در مرتبۀ تفصیل اسماء و صفات مظهریّت تامّه برای اسمای حقّ تعالی دارد و مظهر اسم مقدّس «اَلشّاهِد» است، همچنین مظهر اسم «اَلمَشهُود» نیز هست و اگر معترضی اعتراضی کند که چگونه خدای تعالی مشهود است، گوییم همین پرسش دلیل بر این است که ظهور حضرت حقّ در مظاهر اسماء و صفات اوست. و اگر گفته شود که در اسمای الهیّه اسم «المشهود» نیامده تا برای آن مظهری اثبات شود، گوییم مگر در دعای «جوشن کبیر» نیست که می‌فرماید: «یا خَیرَ شاهِدٍ وَ مَشهِودٍ». و جناب شیخ «محیی الدّین» در منقبت حضرت ختمی مرتبت(ص) گوید: «أَصلِ الوُجودِ وَ عَینِ الشّاهِدِ وَ المَشهُودِ».

بنابراین همان گونه که انسان کامل کلِّیُّ الوجود محمّدی(ص) مظهر اسم «اَلشّاهِد» هست، مظهر اسم «اَلمَشهُود» نیز هست و این کلیّت مقتضی آن است که در مرتبۀ آثار و تجلّیّات آثاری، مظهر اسم «اَلشّاهِدُ وَ المَشهُود» باشد و همچنین در مرتبۀ فعل و تجلّیّات افعالی و صفت و تجلّیّات صفاتی، تا برسد به تجلّیّات ذاتیّۀ الهیّه که در همه جا این حقیقت کلّی هم «شاهد» است و هم «مشهود»… .

هر چند که والد بِهْ ازین گفت ولیکن       در دینِ «ولد» والد و مولود علی بود

در نیم بیت اوّل علی رغم آن دسته از «محقّق نماها» که اساس تحقیق خود را بر ضوابطی که خود اختراع کرده، نهاده‌اند و معتقد شده‌اند که قصیدۀ «تا صورتِ پیوندِ جهان بود علی بود» از «مولوی» نیست، اینک فرزند برومندش جناب «سلطان ولد» می‌گوید:

هر چند پدرم «مولوی» قصیدۀ «علی بود» را ساخته و از اسرار ولایت علوی بهتر از من که این قصیده را به اقتفا از او ساخته‌ام تا حدّی پرده برداشته است، امّا در آیین «سلطان ولد» پسر «مولوی»، چه مولوی و چه پسرش و چه هر ولیّ دیگر تا انقراض دهر که بیایند و در پهنۀ گیتی هر یک با چهره‌ای دیگر و مشربی دیگر و ابزاری دیگر ولایتْ‌گستری کنند، قطراتی بی‌شمار از آن ابر گوهربار و ترشّحاتی بی پایان از آن قُلزم زخّارند؛ امّا نه آن دریای فناپذیر؛ که خدای تعالی فرمود:

(قُل لَوْ کانَ البَحرُ مِداداً لِکَلِماتِ رَبّی لَنَفِدَ البَحرُ قَبلَ أَن تَنفَدَ کَلِماتُ رَبّی وَ لَو جِئنا بِمِثلِهِ مَدَداً): «بگو اگر دریا برای نگارش کلمات پروردگارم مرکّب شود، هر آینه پیش از آن‌که کلمات پروردگارم تمام شود، آن دریا تمام خواهد شد؛ اگر چه به مَثَل آن دریا مداد شود.»

بلکه دریایی بی قعر و کران درخور گوهرهایی آن چنان و اشعّه‌ای از حوصلۀ وَهم بیرون، از خورشیدی بی‌نام و نشان که تنها جلوه‌های نامکررّش در آن آینۀ خدانما صَلَواتُ اللهِ وَ سَلامهُ عَلَیه نموده می‌شود؛ و نِعمَ ما قالَ العارِفُ:

با صد هزار جلوه برون آمدی که من

با صد هزار دیده تماشا کنم تو را

 

 

 

کاربرانی که این مطلب را پسندیده اند (2):

نظرها 35 
  1. اکبر رشنو

    شهریور 8, 1397

    درودها

    و

    سلام بر شما

    سرکار خانم عسکری گران ارج

    عالی و ار زنده تفسیری بهنگام بود

    عید ولایت بر شما و  ما  و همه ی مسلمانان  مبارکباد

    در پرتو   ولایت عظمی علی علیه السّلام سعادتمند

    دو عالم باشید انشا الله

    مهرتان تابان

    • پانته‌ آ عسکری

      شهریور 8, 1397

      سلام و

      عرض تبریک و شادباش متقابل 

      خوشحالم که مورد عنایت و تاییدتان واقع شد

      برکت باشد

  2. طارق خراسانی

    شهریور 17, 1397

    سلام و درود 

    چه لطف بزرگی کرده و این مقاله را به نمایش گذاشته اید.

    امشب را با این مطالب روح فزا سحر کردم 

    در پناه خدا

    • پانته‌ آ عسکری

      شهریور 18, 1397

      عرض سلام و تقدیم احترام

      استاد ارجمندم

      شب و روزتان سرشار از آرامش و روشنایی

  3. کیوان خسروی کسمایی

    شهریور 21, 1397

    سلام

    و

    درود بر شما

    مقاله بسیار پر باری بود

    ممنونم

  4. Vahid

    مرداد 29, 1399

    سلام . خدا قوت . ممنون از سایت بسیار خوب و مفیدتان. من نسخه pdf دیوان جناب سلطان ولد را دارم اما سخت است که در گوشی صفحه به صفحه بگردم و این قصیده را پیدا کنم . میشه لطف کنید بگید که این قصیده در صفحه ی چند دیوان جناب سلطان ولد هست ؟ ( آن شاه که با دانش و دین بود علی بود ) ممنون 🙏🙏

    • پانته آ عسکری

      مرداد 29, 1399

      سلام و
      عرض تشکر از عنایت شما
      قصیده مذکور را در نسخه ای که از دیوان سلطان ولد با مقدمه ی مرحوم سعید نفیسی منتشر شده جستجو کردم، وجود نداشت. ظاهرا نه در دیوان سلطان ولد بلکه نقل به مضمون از نویسنده کتاب اسرار الهدایه، به اشتباه در «دیوان شمس» چاپ لَکْنَهوی هندوستان ثبت شده

  5. امیر

    آذر 4, 1399

    سلام
    خدا خیرت بده عالی بود
    خداحفظت کنه

  6. سید امام

    اسفند 3, 1399

    بسیار دقیق و وزین ، انشالله مطالب گهربار بیشتری از شما ببینیم
    از پروردگار میخواهم عمری به شنا بدهد تا اینگونه به فیض برسانید

    • پانته آ عسکری

      اسفند 5, 1399

      سلام و سپاس از بزرگواری شما
      برقرار و شادکام باشید

  7. فریبا راد

    اسفند 7, 1399

    سلام خداقوت ممنون از لطفتون

  8. مسعود نصیری

    خرداد 7, 1400

    بسیار عالی بود.

    • پانته آ عسکری

      آبان 5, 1400

      خوشحالم که مورد پسند واقع شد
      سپاسگزارم

  9. بهمن 20, 1400

    عالی بود

  10. با سلام و عرض تبریک عید ولادت مولا علی (ع). کار بسیار زیبا و ارزشمندی بود. استفاده کردم و محظوظ شدم.مانا و شاد باشید.

    • پانته آ عسکری

      بهمن 26, 1400

      سلام
      خوشحالم که مقبول طبع شریف واقع شد
      عید بر شما مبارک باد

  11. با سلام و عرض ادب و احترام سرکار خانم عسکری
    مقاله بسیار زیبا احادیث منتخب متناسب و متن روان
    در پناه حق

  12. محمدعلی رضاپور

    بهمن 26, 1400

    سلام و درود احسنت بر شما
    زادروز امام نور و عشق بر شما بزرگوار،
    خجسته باد!
    مهر مولا در دل پاک تان روز افزون
    🌿🌿🌹🌹🌹🌷🌷🌷🌿🌿🌿

    • پانته آ عسکری

      بهمن 26, 1400

      درود ها
      روز پدر بر شما مبارک و فرخنده
      سلامت باشید

  13. کامبیز

    خرداد 4, 1401

    در پایان شعر گفته شمس تبریزی هم علی بوده! یعنی چه؟توضیح دهید

    • پانته آ عسکری

      خرداد 4, 1401

      سلام، نام شمس در بیت پایانی به عنوان تخلص آورده شده
      نمی گوید شمس تبریزی هم علی بوده
      می گوید از شمس بشنو که گفت سرّ دو جهان، علی است
      شمس تبریزی از حضرت رسول صلی الله نقل می کند که خطاب به امیرالمومنین فرمود: «یا عَلِیُّ! کُنتَ مَعَ الأَنبِیاءِ سِرّاً وَ مَعِیَ سِرّاً وَ جَهراً»
      این سِرّ بشنو باز ز شمس الحقِ تبریز
      کز نقد وجودِ دو جهان سود، علی بود
      🍃🌸🍃

  14. حسین گودرزی

    تیر 18, 1401

    سلام.
    تشکر از اینکه معرفت، محبت و ولایت ما را نسبت به مولی الموحدین افزودید.
    پاداشتان با خود حضرتش

  15. شهریور 5, 1401

    عاشق این شعرم و عاشق مولایم علی

  16. حسین امینی

    مهر 10, 1401

    سلام و عرض ادب
    مطالبی که بیان کردید نشانه تحقیقات عالی در تاریخ صدر اسلام و کتب روایی میباشد.
    بسیار لذت و استفاده بریم از دانش سرشار شما🙏🏻

    • پانته‌ آ عسکری

      مهر 10, 1401

      سلام و تقدیم احترام
      خوشحالم که این همرسانی را مفید یافتید
      سلامت و بهروز باشید
      🍃🌸🍃

  17. سجاد

    آبان 10, 1401

    با سلام
    عالی و پر بار
    ان شا الله اجر زحمات رو از خود آقا علی (ع) دریافت کنید
    چه بسا دریافته اید که در این دنیای پر تشویش و در این روزگار پریشان
    دم از انسان کامل می زنید
    درود بر شما
    به حال خودم هزاران تاسف که جا مانده و گم کردم ره مقصود را
    زیر الطاف الهی بر قرار باشید

  18. محمدرضائی

    تیر 15, 1402

    بسیار عالی و مفید فایده افتاد.

  19. فروردین 19, 1403

    سلام خسته نباشید عالی بود

بستن فرم


سلام و درود
بسیار زیباست
سپاس از حضورتان
لذت بردم
شادکام باشید
در پناه خدا