🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃
« كژدُم »
زِ دوستي زِ شهان، راضينـَد دو صد درويش
زِ دشمني بـفزايد ميانـشان تشويش
زِ دشمني دلِ هر غير و خويش مي رنجد
زِ دوستي به كف آري، دلي زِ غير و زِخويش
رموز دشمني و كينه اس ، در آن كژدُم2
كه هر كه را بتوانس زِ دشمني زد نيش
برادرا تو چو كژدُم مباش ، دشمن خلق
كه خلق دوست گردند چون برادر وخويش
نظر به دشمني گرگ فطرت بده ،چون آن
زِ فطرت بدِ خود ، دشمنس به بره و ميش
رسوم هـر بشري كه رسوم گرگانـس
نـبايد از بشريت كسي كند تشويش3
رسوم كار فرو بسته ، سهل و ساده بُوَد4
اگر به رسم بشر ، كار را برندش پيش
حسن تو غافل از اين كار روزگار مباش
كه روزگار همينـس كه كارَت آرَد پيش
طريق دوستي و رسم دوستي خوب است
بد آن بُوَد كه زِ دشمن طريقي آيد پيش
هـزار نكته به داناييـَت زِ من بـشنو
كه راه و رسم نكويي ، نهادمت در پيش
هـزار نكته ي باريكِ دوستـي بـشنو
كه دشمني بـفزايد تو را دو صد تشويش
حسن تو دوري از اين راهِ دشمني مي كن
تو دوري اَر5 بكني ، دشمني نـيايد پيش
٭٭٭
2- عقرب 3- پريشاني 4- باشد 5- اگر
کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (1):
کاربرانی که این شعر را خوانده اند (3):
بهمن 7, 1398
روحشان شاد
ممنونم از اشتراک گذاری
مانا باشید💐
پاسخ
بستن فرم