🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃
عجز در اسارت…
ما جماعت زندگی را محض عادت می کنیم
دعوت از شیطان خود را هم اجابت می کنیم
چون کلاغی ماتِ منقاریم و دائم خودسِتا
دیگران را هم چه راحت ما قضاوت می کنیم
جالبش اینجاست با این هجم از درماندگی
ادّعایِ پاک بودن یا نجابت می کنیم
زیرِ خطّ فقرِ فاحش در تلاشی بی ثمر
چشم بر بالای دستی ها حسادت می کنیم
نانِ شب لَنگیم و امّا در مسیر چشم ها
فخرکردن را همیشه ما رعایت می کنیم
فخرِ مااین جیفه ی گندیده باشد، العجب!
این دوسر گندیده را دائم حمایت می کنیم
چشم می بندیم بر هر مستمندی در مسیر
فارغ از این ماجراها خوابِ راحت می کنیم
غافل از فردای محشر گشته ایم و مستمر
با هوای نفس امّاره شراکت می کنیم
الغرض تا عینکت را بر نداری همسفر
روز و شب احساسِ عجزی در اسارت می کنیم
وَرنه این گردونِ هستی چرخه ای در گردش است
سوی دوزخ هم مسیریم و رقابت می کنیم!!
حسن نبی جندقی (تنها)
کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (5):
کاربرانی که این شعر را خوانده اند (6):
خرداد 27, 1399
درودها جناب نبی تنهای عزیز
عالی همچون همیشه
بااحترام
💐
پاسخ
خرداد 27, 1399
درودها، نظر لطفتونه ممنونم ، سلامت باشین 🌺🙏🏼🌺
پاسخ
خرداد 27, 1399
🌹🌹🌹🌹🌹🌹
پاسخ
خرداد 27, 1399
🙏🏼🙏🏼🙏🏼🙏🏼🌺🌺🌺🌺
پاسخ
خرداد 27, 1399
بسیار زیبا و تامل برانگیز بود
درودها بزرگوار🌺
پاسخ
خرداد 27, 1399
درودها، ممنون از لطفتون بزرگوار🌺🙏🏼🌺
پاسخ
خرداد 28, 1399
👏👏👏👏👏🌿
پاسخ
خرداد 28, 1399
🙏🏼🌺🙏🏼🌺🙏🏼🌺
پاسخ
بستن فرم