🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃
کاش میشد که به دیوار کمی شادی و لبخند بیاویزم و
آن شب زده ی پر اندوه
تکه ای بردارد
من از آمار غم کشور خود غمگینم.
کاش بر پیکر دیوار سخاوتهامان
جای آن کهنه لباس
خانه ای بود که بی مأوایان
این زمستان پر از حادثه را سر بکنند
فارق از زندگی اندر تن مرگ
قلمم سخت به غم پیچیده است
و من از دست زمان دست خدا دست خودم دل گیرم
چه کنم؟
غمزده ای تنهایم
نیست در چنته ی من قدرت یاری دادن
من فقط یک شب سرد
به تو خواهم پیوست
و در آن قبر که ساکن هستی
میشوم مهمانت
تا شریک شب و تنهایی و اشکت باشم
کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (2):
کاربرانی که این شعر را خوانده اند (4):
دی 15, 1395
احسنت…
قلمتان نویسا
آرزوی توفیق روزافزون دارم براتون
و من الله توفیق
پاسخ
دی 15, 1395
سلام و درود بی کران
واقعا لذت بردم..
خیلی عالی…
نویسا باشین انشالله
آفرین
پاسخ
دی 16, 1395
مفق باشی و موید و منصور چشمهی شعرت جوشان نوشان بائد
پاسخ
بستن فرم