🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

 سکوت…

(ثبت: 1913) تیر 15, 1395 

براى گفتن حرفى نيست
مى دانم
در اينجا گوش گيرا نيست
چه بايد گفت؟؟؟
شوى محکوم به حرف مفت…
سکوتى مى کنم سرشار از واژه
پر از صوت حروفى که
براى گوش دل آهنگ موزون است.
سکوتى مى کنم انگار محکومم
تو پندار از زبان امروز محرومم
چه بايد گفت؟!
چه بايد گفت آنجايى که شب را روز مى بينند
ز منطق خالى و خود را 
کتاب روز مى دانند
سکوتى مى کنم چون لال مادر زاد
که گر بگشايدش لب
مى زند فرياد
درست اين است…
گه گاهى
خموشى قدرت يک شير مى خواهد
دو خط دانايى يک پير مى خواهد
و گاهى خوردن حرفى و هضمش در تن معده
شرف دارد به گفتن هاى آزرده

“قایــــــــق خــــــــاطره هــــــــا”

کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (5):

نظرها
  1. طارق خراسانی

    تیر 16, 1395

    موج بوسه هایم 

    صف به صف

    دسته به دسته 

    گروه به گروه

    در پشت اطاق انتظار

    رژه می روند..

    سلام

    عیدتون مبارک

    عززززززززززززززززززیزمی

    در پناه خدا

    • بشیر امیدی

      تیر 25, 1395

      درود آقای خراسانی 

      ممنون از لطف شما 

  2. سوگند صفا

    تیر 16, 1395

    سلام وعرض وادب

    عیدتون مبارک

    شعرتون عااالی بود

    زنده باشین

    یاحق

    • بشیر امیدی

      تیر 25, 1395

      درود خانم صفا 

      ممنون از لطف شما 

       

  3. مينا امينی

    تیر 16, 1395

    درودهاا

    مانا باشید و موفق شاعر عزیز

    عیدتون مبارکا باشه

    • بشیر امیدی

      تیر 25, 1395

      درود خانم امینی 

      ممنون از لطف شما 

  4. فاطمه اکرمی

    مرداد 3, 1395

    گاهی باید دیدنی ها را ندید 

    گاهی باید شنیده ها را نشنید

    سخته شنوا یی گنگ باشی

    سخته بینایی نابینا باشی

    سلام  زیبا نگار درودها

    همیشه نویسا باشید گرامیترین

    نویسا باشید مهربان

    • بشیر امیدی

      مرداد 22, 1395

      درود خانم اکرمی عزیز 

      سپاس فراوان از لطف شما 

بستن فرم


سلام و درود
بسیار زیباست
سپاس از حضورتان
لذت بردم
شادکام باشید
در پناه خدا