🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃
| تاریخ عضویت: | ۱۴۰۲/۱۰/۱۶ |
| تعداد شعر: | 58 |
| تعداد مطالب: | |
| آخرین فعالیت | ۱۴۰۳/۰۴/۰۶ |
چشم، چشم، دو ابرو
دماغ و دهن، یه گردو
حالا بذار دوتا گوش
موهاش نشه فراموش
چوب، چوب، یه گردن
اینم که گِردی تن
دست، دست، دوتا پا
یه آدم، امّا تنها
خون میکِشم با مداد
رو صورت و رو گردن
آخه چشماشو با تیر
یه عدّه‌ای کور کردن
هجوم بردن به سمتش
دستاشو بستن از پشت
باتوم زدن تو سرش
لِهِش کردن زیرِ مشت
خون، خون، از رگهاش
فوّاره زد رو جلّاد
کاشکی براش میذاشتم
یه حنجره با فریاد
آدمکِ نقّاشیم
جلوی چشمِ من مُرد
نفهمیدم که جلّاد
نقّاشیمو کجا بُرد
میکِشم امّا این بار
چندین هزار حنجره
چندین هزار تا فریاد
چندین هزار پنجره
میخوام که از پنجره
فریادها بیرون بره
صداشونو بشنوه
حتّی اونی که کَره!
کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (9):
کاربرانی که این شعر را خوانده اند (13):
مهدی محمدی در رویا
سلام برادر گلم آقا مهرداد عزیز و درودهای بیکران بر شاعر فرهیخته آقای گیوه چیان
درود و ارادت خدمت مهدی عزیز و مهرداد بزرگوار با نگاه سمبلیک موافقم و با حرف
مهرداد مانا در رویا
سلام دستکم ۳۰۰ مورد می توانم مثال از تجارب خودم بزنم که تمکین زن از
طارق خراسانی در برای سلامتی استاد بهمنی دعا کنیم
– [ ] زندگینامه محمدعلی بهمنی: – [ ] محمدعلی بهمنی (زادهٔ 27 فروردین 1321) شاعر
سلام بر پدر بزرگوار و مهربانم اینکه من چرا دقیقا کسی را پدر خطاب می کنم
خرداد 17, 1403
سلام حمیدجان
اگه اینستا داری ، برام آدرس بفرست ، که اونجا منتشرش کنم
پاسخ
خرداد 17, 1403
الان کار دارم
اما قسمت که شد به این شعر بر می گردم
پاسخ
خرداد 17, 1403
سلام و درود بر مهرداد عزیز جان
ضمن تشکر و سپاس از حضور پرمهرت باید عرض کنم وقتی پرسیدی پیج دارم یا نه از پسرم پرسیدم گفت داری و خودم به اسم پیجم کلی خندیدم.
hamid1360give
متاسفانه فعالیت در اینستا ندارم و پستی هم در آن ندارم. فقط عکس خودم آن گوشه هست. دو ابروی بسیار پهن که مقداری صورت به آن چسبیده😁😁
ولی از طرف من مختاری در هرجا خواستی منتشر کن. باعث افتخارمه که از دلنوشته‌ام خوشت آمده
بمانی و بتابی و دمت گرم و به قول رفقا مرسی که هستی…🙏🙏🙏❤️❤️❤️
پاسخ
خرداد 17, 1403
درود جناب گیوه چیان
شعر شریفی است و مضمون دردمند اما شجاعی دارد.
به قول یکی:
مبین مشکلات جامعه بود.
دست مریزاد و شعر آنقدر روان و واضح است که جای بحثی نماند
پاسخ
خرداد 17, 1403
درود بر جناب قلیچ‌خانی عزیز که حضورش نور است و خیر و برکت.
بسیار بسیار خوشحال شدم از تشریف فرمایی حضرتعالی و سپاس بینهایت بابت بذل توجهتان.
بنده را سرافراز و البته شرمنده کردید.
مهرتان ماندگار
شاد و سلامت باشید🙏🙏🙏💐💐💐
پاسخ
خرداد 17, 1403
سلام حمید جان
آن روز که داشتیم انقلاب می کردیم اصلا باورمان نمیشد به اینجا برسیم
این‌اثر شگرف و بی مانند خیلی تاثیر گذار است و ماتم‌زده در گوشه ای به حماقت خود میگریم یک‌زن دارد حکومتی را روی انگشت خود می چرخاند و‌دقیقا به جهاتی دلخواه برای ایجاد ظلم …و‌چه افراد نادانی که ملتی را برای دهن کجی با او به خاک و‌حون‌کشانده است .
خدا حفظت کند 🌹
پاسخ
خرداد 17, 1403
درود استاد عزیزم
واقعا آدم حیرت می‌کند از این همه تغییرات در این چند سال. انگار قرنها گذشته ولی باورش سخت است که در اندک زمانی این فجایع رخ داده.
خدا شما را حفظ کند و سایه‌تان را بر سر ما مستدام بدارد.
امیدوارم دلتان همیشه شاد باشد و به دور از غم و غصه‌ی این روزگار بی‌مروت…
حضورتان همیشه برایم باعث افتخار و دلگرمی است.
مهرتان ماندگار
شاد و سلامت باشید❤️❤️❤️💐💐💐
پاسخ
خرداد 17, 1403
درودجناب گیوه‌چیان گرامی
زیبا وسرشارازپیام
موفق باشید.
🌺🌺🌺
پاسخ
خرداد 17, 1403
هزاران درود بر جناب یغمایی نازنین
حضور پرمهرتان سراسر خیر و برکت است بزرگوار.
بینهایت سپاس از تشریف‌فرمایی و بذل توجهتان
شاد و سلامت باشید🙏🙏🙏❤️❤️❤️🌺🌺🌺
پاسخ
خرداد 18, 1403
درود حمید آقا، دوست دانایم …
حرف حق را می‌شود با هر زبانی زد و البته باید زد …
اما ای کاش گوش شنوا را بعضی‌ها داشتند …
👏👏👏🌺🌺🌺
پاسخ
خرداد 18, 1403
درودها بر جناب حجت عزیز و نازنین
ای کاش…
سپاس بیکران بابت تشریف فرمایی و بذل توجهتان استاد.
حضورتان همیشه برایم مایه‌ی مباهات و دلگرمی است.
شاد و سلامت باشید🙏🙏🙏❤️❤️❤️💐💐💐
پاسخ
خرداد 20, 1403
خون، خون، از رگهاش
فوّاره زد رو جلّاد
کاشکی براش میذاشتم
یه حنجره با فریاد…
سلام و عرض ادب و احترام…
سروده ای دردناک از قلم توانمند شما خواندم
هیچ گاه فراموش نمی شود
مصیبت هایی که به چشم دیدیم…
قلم سرخ تان مانا..💐💐💐
پاسخ
خرداد 20, 1403
هزاران درود بر سرکار خانم عبدلی گرانمهر که حضور پرمهرشان نور است و خیر و برکت.
بینهایت سپاس بابت تشریف‌فرمایی و بذل توجهتان.
مهرتان ماندگار
شاد و سلامت باشید🙏🙏🙏💐💐💐
پاسخ
بستن فرم