🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

 آنقدر خوانم مَهَ م، تا از محاق آید برون

(ثبت: 1554) خرداد 4, 1395 

اسفند 1392 زمانی که حضرت استاد محمد حسن صباغ کلات در حال استراحت و دوران نقاهت بعد از عمل جراحی قلب را می گذراندند همه نگران و دلتنگ ایشان بودیم،  این غزل در آن زمان سروده شد.

از خداوند سبحان برای پادشاه ملکِ شعر و ادب، آرزوی سلامتی کامل دارم.

آنقدر خوانم مَهَ م، تا از محاق [1] آید برون
در اطاقی رفته او؟ تا از اطاق آید برون

این زبانه رفته در فاقی و من نجار وار
سر خوشانه می کشانم تا زِ فاق [2] آید برون

گرکه خورشیدم به طاقِ آسمان پنهان شده
چرخ را بَرهم زنم، تا او ز طاق [3] آید برون

گر به غم جُفت آمده تا من فرو پاشم ز غم
غم فرو پاشم زِ هم، تا او که طاق[4]آید برون

ساقه ای از درد اگر خواهد چنین غوغا کند
همَّتی از خاک تا خود هرچه ساق[5]آید برون

شاید افسون کرده مولای مرا خود دیوِ راق
هان، جگر باید ز بطنِ دیوِ راق[6] آید برون

حالِ پیرم چاق[7] می خواهم ز شادی طارقا
ای خدا، از خانه یارم قلچماق[8] آید برون

27 اسفند 1392

پ . ن
[1] – محاق.پوشیده شده ، احاطه شده  – سه شب آخر ماه قمری که در آن ماه از چشم ناظر زمینی دیده نمی شود.
[2] – فاق . در درودگری فاق و زبانه برای اتصال دو قطعه چوب به یکدیگر استفاده می شود، زبانه قطعه ای بر آمده و فاق حفره ای در چوب است که استادان نجار آن دو را در هم فرو برده و چسب چوب زنند تا سازه محکم گردد..
[3] – طاق . سقف محدب – سقف چوبی
[4] – طاق . فرد – یکتا
[5] – ساق . تنه درخت
[6] – راق . افسونگر
[7] – حالِ چاق . حالِ خوب – سرِ حال – سلامتی کامل(اصطلاحی در خراسان)

[8] – قلچماق . (قُ چُ) [ تر. ] (ص .) نیرومند، قوی .