🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

 آواز ته دره

(ثبت: 213886) شهریور 3, 1398 

در بی صدایی
صدای سکوت
اشیاء را می شنوم
از کودکی
عرفان اشیاء را
در کوله باری
به جایی می برم
ای کاش
مقصد مرا
از این جاده
صدا نمی زد
وقتی
ابتدای جاده تابلویی
شوق مرا با خود برد
“احتیاط
در این جاده
آواز مسافر
با چند پیچ خطر ناک
در گلو فرو می رود”

 

 

 

کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (3):

نظرها
  1. امیر جلالی

    شهریور 3, 1398

    حمل کردن بارهای ناشناخته یک مبحث است و شناختن بارهای بر دوش داستانی دیگر… آنان که سواد فراوان دارند و در جامعه به باسوادان مشهور و معروفند ، تنها افرادی هستند که دانایی نوشته شده و یا گفته شده دیگران را با خود حمل می کنند و به آن مفتخرند. و اما دانایان کسانی هستند که خود راه را رفته اند به حقیقت رسیده اند و هر آنچه دارند متعلق بخود ایشان است . فرق بین دانایی و با سوادی اینجاست. ما خیلی از این دست انسان ها را داریم که درباره حافظ و مولوی و خیلی از مسائل حرف می زنند و از ده کلمه ، نه کلمه شان مال این آن است …
    حال در اثر اندیشه محور شما عرفان اشیاء مطرح شد که جای بحث فراوان دارد. و شناخت و عرفان جهان پیرامون یعنی همۀ کار … تمام کار … جان جهان را به عرفان خواهید شناخت و لا غیر…
    موضوعی که مرا سرگرم خود کرد ” پیچ خطرناکی ” بود که آواز مسافر را در گلو فرو نشاند.
    پیچ … خطرناک …
    بهره بردم و درود بر شما

    • امید سعیدی

      شهریور 4, 1398

      سلام
      حمل شناخت ها با یکسری مراحل باعث یکی شدن با صاحب دانش می شود همان بحث اتحاد عالم و معلوم………….این موضوعی که شما مطرح نموید درست است و در اینجا من به خود موضوع حمل صرفاً نگاه کردم به پیاده سازی در حمل کننده توجه کمتری داشتم بعضی وقتها شاید انسان تفاوت هایی را با دیگران حس کند و این تفاوت را بخواهد بروز دهد در هنر و …. و در نهایت برای رسیدن به مقصد از آنها استفاده کند ولی خود این تفاوت مهم است و جای بحث دارد از کجا آمده چرا آمده اینکه من گفتم از کودکی یعنی اکتسابی نبوده و از جایی به قول شما سرقت نشده تا جایی دیگر با آن فخر بفروشد حال چه تاثیری می گذارد بماند………………من قصدم از این نوشته سطرهای آخر بود که شما خوب دریافت نمودید آواز مسافر و این طراوتی که کودک معصوم در این دنیا با خود می آورد و جاده و مسیر و پیچ و انرژی که به ته دره می رود و آوازی که باید مستانه در قله سر داده شود در گلو فرو می رود و ای کاش که مسیر بهتری بود …………….البته که به مقصد رسیدن مهم است وقتی به مقصد برسی دیگر مسیر مهم نیست ولی تا قبل آن مهم است البته مسیر درست شما را به مقصد می رساند و درست ها درونی است و شکل مسیر بیرونی یک ارتباطی باریک بین سیر و مسیر است ……….صحبت به درازا نکشد ………..یاعلی

  2. علی معصومی

    شهریور 3, 1398

    درود و ارادت

    چه صدای خوشی دارد!
    آواز مانده در گلو

    🌺🌺🌺🌺

    • امید سعیدی

      شهریور 4, 1398

      سلام
      ممنون از نگاه عمیق شما 🌹🌹🌹

  3. ای کاش
    مقصد مرا
    از این جاده
    صدا نمی زد

بستن فرم


سلام و درود
بسیار زیباست
سپاس از حضورتان
لذت بردم
شادکام باشید
در پناه خدا