🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃
هی
سخت
زیر دندان این نبرد
این زندگی
چقدر سمجی!
زیرآرواره های سنگی
دستها
از تو خسته
آسیاب نمی شدی
سنگهای زیرین حتی خسته
اگر خرد ،آرد شوی!
رو سپید
در خلجان هوا
خطی از خاطره ی خونین خورشید
خواهی بود برنگ ماه
پاشیده در نفس های شب
روز را دامان می زنی
روز
نوبتی که آن ِ نگاه توست
اصلا
باهمه ی بی حسّی از همه ی درد
از نگاه توست
رنگین کمان می زند
به گوشه ی چشم هر چه که هست
کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (4):
کاربرانی که این شعر را خوانده اند (7):
اسفند 6, 1397
چون همیشه خوندم و آموختم از قلم شیوای شما استاد
باشید و بتابید به مهر 🌹🌹🌹🌹🌹
پاسخ
بستن فرم