اشعار کوتاه

1-
پدرم
آنقدر پربار شده
که چوب
زیر شاخه هایش می گذارد

2-
چقدر
دوست داشتن
به قد و بالای تو می آید
باور نداری؟
از آینه بپرس

3-
تو باران باش
قول می دهم
زیر سایه هیچ چتری
آفتابی نشوم

4-
سرِ واژگانم را
گرم می کنم
مبادا
دلتنگی هفته را
بر دوشِ جمعه
بالا بیاورند

5-
حلقه زده اشک
در چشمانم
نیستی و
التماس چکیدن دارد

6-
می بندم چشمهایم را
نه اینکه نخواهم ببینمت
شاید اینگونه
بخواب دیدم تو را

7-
کمی اداب و معاشرت را
از پرستوها یاد بگیر
که اول هر بهار
به خانه باز می گردند

8-
چتر بهانه ای بود
خاطراتت را چه کنم
که از چشمانم
چکه می کند

9-
صبح چشمانم
به حقیقت باز شد
نبودنت را
دیدم!

10-
شاعری را دیدم
با قلم کوتاه بیت المال
قصیده های بلند می نوشت
حلالش کنید

12-
تک ستاره ام
فروکشید
از آسمان دلم
اما !
یادش هنوز
دنباله دارد

13-
رفتن دلیل رسیدن نیست به مقصد
گاهی فقط باید
رفت
حداقلش بدانند
که رفتنی بودی

14-
مرور یادت
تجدید خیال ِ
تمام دوست داشتن ها ست

15-
روزنامه ها
تیتر می کنند
کارتن خوابی ام را
من همچنان
هر شب
سرم را بر بالین واژه های تیتر
می گذارم

16-
امروز
که توی خیابان دیدمت
میمِ آخرِ سلامم
پُک سیگار شد

17-
بدرود پرنده
از قفس
سلام زندگی اش شد

18-
روسیاه تر
از آن است
روز
که طلوع صبحش
از مشرق چشمهای
تو نباشد

19-
سنگر گرفته زبانم
پشت حصاری از دندانها
مبادا
کش آید دهانم
گاه برای ناگفته ها

20-
گناه دستانم
به گردن تو می افتد
وقتی
روسریت را شل می بندی

22-
حلقه زده اشک
در چشمانم
نیستی و
التماس چکیدن دارد

23-
در رویای بوسیدنت
به گُل نشسته است
لب هایم

24-
پیچ می دهد
جاده
راه آمدنت را

25-
تکرار شو در من
زندگی با تو
تکراری ٬  زیباست

26-
بغض دارد افکارم
واژه به واژه
در شعرهایم
حس باریدن دارم

27-
عجله ای نیست
برای عاشق بودن
من در سرنوشتی تاره
تو را دوست خواهم داشت

29-
سوراخ شد
پوست کلفت  جاده
آنقدر که
میخ کوب  راه تو شدم

رسول مسعودی