🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

 افطاری۱

(ثبت: 1700) خرداد 22, 1395 
افطاری۱

هنوز بر تن این خانه زخم ها کاریست
رسیده ماه خدا لحظه های دلداریست

سحر رسیده و در سفره باز چیزی نیست
دوباره بی سحری روزه… زنگ هوشیاریست

نشسته بر سر سجاده دستها بالاست
چه پینه های درشتی کویر پرباریست

دعای مادر لالت دعای گیرایی ست
همین که مانده به پای تو از فداکاریست

دوباره می روی و کوچه کوچه می گردی
و روزها همگی چشم شان  به این گاریست 

همین  که لوح  غرورت شکسته گاریچی
براي اهل محل سينماي سياريست…

غروب می رسی از راه  خسته از کارت
به خانه آمده ای وقت آبرو داریست

خدا قبول کند روزه ی تو را ای مرد 
چقدر کیسه زباله کدامش افطاریست

عفت نظری

کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (4):

نظرها
  1. طارق خراسانی

    خرداد 24, 1395

    سلام و درود بر خانم نظری

    در سرایش  اشعار به قدرت قلم شما ایمان آورده ام  و خوشحالم از این طبع روان و نعمت الهی  برای بیان درد های

    جامعه سود می جویید.

    در پناه خدا شاد زی…………………………………………………………………

  2. سوگند صفا

    خرداد 24, 1395

    چقدر کیسه زباله!! کدامش افطاریست…؟!

    سلام و درررررود..

    به به

    طاعاتت قبول درگاه حق…

    خیلی زیباست

    یاحق

  3. زهره خسروی

    خرداد 24, 1395

    سلام خانم نظری

    واقعا دردناک است

بستن فرم


سلام و درود
بسیار زیباست
سپاس از حضورتان
لذت بردم
شادکام باشید
در پناه خدا