🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃
1
جوی شیری ، کوهکن را در بلا
در جنون بینی چه مجنون در خطا
تیشه را یادی بکوبی بر ملاج
از اسارت عشق هایی خود رها
2
باغ سرسبزی ببینی بیشه ای
یاد روزی کن به حال اندیشه ای
جامه دوزی بود ادریسی نبی
اولین فردی قلم را پیشه ای
3
شک چرا از پرده شک بیرون بیا
یاد ابراهیم کن از شک جدا
انجمی را دید ماهی مهر را
غیر از اویی خالقی تایید لا
4
زنی آتش به جانم با نگاهی
ببندم کوله باری تا که راهی
چو مجنون در جنون دنبال لیلی
گذر ایام را هر چند آهی
5
یاد آن یک خاطری افتی جوان
هر کسی با خاطراتی زیست هان
لا فراموشی بشر را ، ای رها
تحت پای مادران جنّت عیان
6
آن زمان میلاد زهرایی نما
بر نبی جامی ز کوثر شد عطا
روی خلقی شد ولایت باب باز
شادمانی عرشیان شد برملا
ولی اله بایبوردی
27 / 11 / 1398
کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (1):
کاربرانی که این شعر را خوانده اند (5):
بستن فرم