![امید محبی (راد)](https://sherepaak.com/wp-content/uploads/2024/03/Lumii_۲۰۲۳۰۴۰۱_۲۲۳۶۵۹۳۹۶.jpg)
🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃
چشم هايم خيس آب_
اشك هايم به سرازيري باران شمال_
غم ها در دل من،خانه ي ويلايي دارند به رهن_
و جدايي، كه شده قصه ي تكراريه من در شب تار_
و دلم،
مثال يك قايق بشكسته ي در گل مانده، كه ندارد احوال_
و غرورم،
كه در اين ساحل طوفان زده ي احساسم،پژمرده_
و زبانم،
كه شكايت دارد ز بدي ها، بسيار_
آه اي آب زلال_
من چه كردم كه شدم برده ي عشق پوچم_
كه تبسم هم بر اين لب يخ بسته ي من،هست محال_
سيلي آمد و رفت،بادبانها شكست_
و همه خاطره هاي عشق من شست، برفت_
و يكي گفت به من،
اين چه حاليست كه داري، چرا؟_
زندگي كوتاه است،پس تو را هيچ نباشد ملال_
ولي افسوس، كه من زخميه اين عشق شدم_
و ز دلتنگيه اين غروب غمناك، كنم زود فرار_
آه اي آفتاب_
برو در پشت همان ابرهاي پر بار_
كه ببارد باران_
و ز اين كاسه ي دردناك دلم،باز بكاهد آرام_
كاش ميشد كه نهال دل من سبزشود_
و همين عشق كه اين طور مرا ساخت خراب، بشود بر دگران،نيز حرام_
آه اي آفتاب_
پس تو هم بر سر اين نهال كوچك بتاب
آرسین
کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (4):
کاربرانی که این شعر را خوانده اند (9):
اردیبهشت 27, 1395
سلام
زیباست.موفق باشید
پاسخ
اردیبهشت 27, 1395
جناب محبی سلام
ازشعر شما بهره بردم
پاسخ
اردیبهشت 28, 1395
درود جناب محبی
بسیار زیبا
پاسخ
اردیبهشت 30, 1395
کاش میشد که نهال دل من سبز شد
خیلی قشنگ بود این جمله
پاسخ
بستن فرم