🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃
یکی هست میونه ماها. که ازش فراری هستیم
ما فقط دل به همین دنیا وزندگی بستیم
یه نفر هست که شبها روی نیمکتی نشسته
توی دله حلبیشم پره از چوب شکسته
سر و وضعش عددی نیست. ژنده پوشه ولی خسته
چشماشو به روی هر چی غمه توو زندگی بسته
صورتش پر از سیاهی . دو تا کفشاش تیکه پاره
واسه لالایه شبونه. حتی یک پتو نداره
کلبه ی آرزوهاشم. سر و ته ختمه یه کارتن
زندگیش پر از کپی هاست. مثل کاغذ زیر کاربن
دوست و همدمی نداره. تنها و بی کس و کاره
شبا هر شب روی کارتن. سرشو زمین میذاره
مثل ما دنبال مد نیست. صاف و ساده. بی غل و غش
لباساش پر از غباره. آخه سقف نداره خونش
کاش میشد ما هم مثل اون. خاکی و صمیمی باشیم
توی دنیا خوش بمونیم. فکر فردامون نباشیم
به امید روزی که فقر را ریشه کن کنیم
آرسین
کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (4):
کاربرانی که این شعر را خوانده اند (5):
خرداد 13, 1395
سلاااام و درود….
زیباست…..
بله
انشالله به امیددد روزی که فقری نباشه…
موفق باشین
یاحق
پاسخ
خرداد 13, 1395
سلام ودرود جناب محبی
زیبا و درعین حال بسیار دردناک ….
به امیدریشه کن شدن فقردرهمه ی دنیا …
برقرارباشید ……
پاسخ
خرداد 13, 1395
پاسخ
خرداد 13, 1395
با سلام خدمت بزرگ شاعر جوان دوست عزیزم آرسین
که دقایقی از وقتش را برای کسانی وقف کرده که توجه به آنها
از محافظت از مرزها و نوامیس کشور کم اهمیت تر نیست
اما انسانهای نفهم پنبه در گوش کرده اند تا این حرف ها را نشنوند .
زندگی این پنبه در گوش ها را که بررسی کنی می بینی که خانواده هایشان
از مظاهر تشرافیگری ، فخر فروشی و فساد در جامعه شده اند .
پاسخ
خرداد 30, 1395
افرین
زیبا بود
و بازهم اجتماعی
پاسخ
بستن فرم