🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

 باران

(ثبت: 255152) دی 29, 1401 

 

بیا باران که اینجا یک نفر تنها و غمگین است
شکسته دل، اسیر خاطراتی تلخ و شیرین است

بیا باران، تداعی کن برایم بودنش را باز
صدای نم نمت یادآور یک عشق دیرین است

تو می باری و می آید هوای او که دیگر نیست
هوایی که تنفس کردنش درمان و تسکین است

بگو باران! هم اکنون مثل من، او هم در این بزم است؟
بخوان در گوش او نم نم، که داغش سخت و سنگین است

بگو او هم بیاید زیر چترِ خیس و زیبایت
از این پس وعده ی ناممکنِ دیدارمان این است

تو می آیی دوباره، او ولی دیگر نمی آید
ببین ای حضرت باران که این قصه چه غمگین است

می آمیزد به هم، گرمای اشک و سردی ات باران!
نیا دیگر،نیا… هر قطره ات میدانی از مین است

 

 

 

 

نظرها
  1. طارق خراسانی

    دی 29, 1401

    سلام و درود
    هر جه از زیبایی این غزل بکر بگویم کم است
    دلمریزاد
    در پناه خدا 🌱❤️👌🌹🌹🌹🌹👌❤️🌱

  2. مهرداد مانا

    دی 29, 1401

    سلام
    اول صبح سعی کردم به جای درگیر شدن با مفاعیلن به تماشای گفتگوی غمگین شاعر با باران بنشینم . آفرین بر شما

  3. شاعر ارزنده
    حمید رضا جان گلشن

    غزلی دلنشین و ظریف سرودید که خواندنش میلی به تکرار را در دل ایجاد می کند
    درود بر شما

  4. سلام و درود تان
    زیبا سروده اید

بستن فرم


سلام و درود
بسیار زیباست
سپاس از حضورتان
لذت بردم
شادکام باشید
در پناه خدا