🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

 باسق

(ثبت: 5882) اردیبهشت 2, 1397 
باسق

جان  جاده 

پر پیچش گامهای تو

لحظه رگش

به نبض شوق  می زند …

از شاخه های شعرتر

اتفاق شیرین

می چکد…

پیام اهتزازی

از  دور همه فرهاد یش پیداست

هنوز هم

سو ئز  باید از

آبراهه آشکارانگل ا ند  بگذرد…،

از نگاه شهدی باسق وبلند

مریمی

در شریان مسیحایی

با  چاشنی  دمادمی ازدودم

در بلیغ حلاوتی

درشان تو! تمام  قدّ ،  زلّ خواهد زد …

صد غزل  می آراید  به لب

نگین چشمان غزالش

نفس می زند درهیجای بلند

زندگی

طعمی از جیش مژگان و ج ن ب ش چشمانش

درهم تنیده ای از

شولای مشرقی بردوش  شو ق انتظار

میراث  می دان  خواهد گرفت  به دست

در سرنایی که نوبتست

درپایداریت

و

فهم می ماند

در بدایتی که تو

رقم می زنی…

نبیره ی عشقی! در زورق عطش

به آغوش مرغان دریایی

همه سو کوچ  

توو هزار پاره طیلسان زرد

باد بانت

بر شاخه های باد ، ملایم  و موم

 بر شو خناکیت  خواهد  سرود …

کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (1):

کاربرانی که این شعر را خوانده اند (2):