🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃
شب امشب سزاوار روشن شدن نیست
زمین در هیاهوی موطن شدن نیست
کسی در خیابان، درآشوب باران
تنش خیسِ یاد برهمن شدن نیست
منیژه سرِ چاه نیرنگ شب بود
کسی در دلش شور بیژن شدن نیست
تنم جای زخمی به خود دارد از کین
در این حال زارم فروتن شدن نیست
در این استخوان و در این خون و رگ ها
در این جسم زخمی کم آهن شدن نیست
به اهریمنان و به شیطان و دینش
بگویید این وضع دشمن شدن نیست
اگر رستم از دست دیوی ببازد
در آن ماجرای تهمتن شدن نیست
نه مردی به مردی، نه نامرد، زن شد
بزرگی که در مرد یا زن شدن نیست
نه رسمت نه نامت نشان بزرگی ست
بزرگی به هم نام هومن شدن نیست
طلا سنگ سختی ست در آن دل کوه
طلا در پی سنگ معدن شدن نیست
تن از جنس خاک است و آب است و آتش
خوشا آنکه در بند هوتن شدن نیست
برهان جاوید
بیست آذر هزار و چهارصد و یک
کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (3):
کاربرانی که این شعر را خوانده اند (7):
فروردین 2, 1402
به «برهان جاوید» آنک بگویید
خریدار شعرتو کس همچومن نیست….
پاسخ
فروردین 2, 1402
درود استاد خوش عمل کاشانی گرامی
سپاس بیکران از حضور ارزشمند و شاگرد نوازی تان
همواره تندرست و مسرور باشید
❤️❤️❤️🌹🌹🌹🙏🙏🙏
پاسخ
فروردین 2, 1402
طلا سنگ سختی ست در آن دل کوه
طلا در پی سنگ معدن شدن نیست
تن از جنس خاک است و آب است و آتش
خوشا آنکه در بند هوتن شدن نیست
سلام و درود
بسیار عالی ست
آفرین
🌱🌹👌👌👌👌👌👌🌹🌱
پاسخ
فروردین 3, 1402
درود و سپاس بیکران از مهر نگاه و حضور سراسر نور تان استاد طارق ارجمندم
همواره شاد و سلامت باشید و در پناه حضرت دوست
❤️❤️🌹🌹🙏🙏
پاسخ
بستن فرم