🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

 بريده ام

(ثبت: 211608) تیر 20, 1398 

از اين من و ما، شايد و اما، بريده ام
از دلهره­ ي آخر شب ها بريده ام

حالا كه كسي داغ دلم را نديده است
از مردم در حال تماشا بريده ام

با خنجر خود هنجر خود را كتك زدم
چاقو نشده، دسته­ ي خود را بريده ام

“گلرويِ” دلم شهر دلم را به خون كشيد
آري كه دلم رفته به “يغما” ، بريده ام

نه پاي سفر مانده، نه امّيدِ بودنش
زانجا شده ­ام رانده و زينجا بريده ام

وقتي كه غروبم به شب تار مي­رسد
از روشني ساحل فردا بريده ام

در ساحل غم ديدمت از دور، مي­روي
بايد كه صدايت كنم، اما بريده ام

چون ناف مرا با غم و هجران بريده اند
شب هاي خودم را قد يلدا بريده ام

پرسيده ­اي حال دل؟ عرضم به خدمتت
دل مرده ­ام ، از عشق و تمنّا بريده ام

مجنونم و از خانه ي فرهاد مي­رسم
شيرين نشدي حضرت ليلا ، بريده ام

حالا كه شبم پر شده از بي ستارگي
از حمل و اسد، عقرب و جوزا، بريده ام

چنديست دعا در ره مي خانه مي كنم
از مسجد و از مفتي و ملّا بريده ام

آدم نشدم هرچه ز حوّا سروده ام
از آه و دمِ هرچه مسيحا بريده ام

بايد بروم شاخه خود را تبر كنم
حالا كه دل از بوسه­ ي گلها بريده ام

شايد نشود دل بكنم ، ليك مي­روم
كم سوختْ مگر قلبِ بي نوا، بريده ام

 

 

 

 

کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (1):

نظرها
  1. طارق خراسانی

    تیر 20, 1398

    بايد بروم شاخه خود را تبر كنم
    حالا كه دل از بوسه­ ي گلها بريده ام

    👏👏👏👏👏👏👏👏👏👏

    سلام و درود

    خیر مقدم 🌺

    بسیار زیباست

    در پناه خدا 🌿👏👏👏👏🌿

    • كميل فضلي

      مرداد 30, 1398

      با تشكر از شما جناب خراساني …

  2. علی معصومی

    مرداد 30, 1398

    درود بر شما
    جناب فضلی نازنین
    زیبا سروده اید آفرین بر شما

    باید کجا بروم… تو بگویم ای خدای من
    وقتی که از زمین و عالم اعلی بریده ام
    🌹🌹🌹🌹🌹

بستن فرم


سلام و درود
بسیار زیباست
سپاس از حضورتان
لذت بردم
شادکام باشید
در پناه خدا