🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃
«بغض غزل»
سحرگاهان
که بغض خفته ی
آشفته ابری مست در صحرا
سرشکی بی امان
بر دامن آلاله می بارد
سرودی آشنا در قصه ی بادست
گمانم یک غزل آهسته در راهست
زلال چشمه ای رقصان
که چون خنیاگری مستانه دست افشان
سبو بر دامن هر برکه می ریزد
نوایی آشنا در برکه همراهست
گمانم یک غزل آهسته در راهست
کدامین واژه ی هستی
همه اسرار سرمستی
دمادم بر لب پیمانه می ریزد
که هر جا آتش افروزد
پر ِپروانه ای از عشق می سوزد
کدامین شعله با پروانه همراهست
گمانم یک غزل آهسته در راهست
تلاطم های شورانگیز ِدریا را
که چون امواج ، بی پروا
به سوی ساحل اندیشه می تازد
کدامین قصه میسازد
کدامین واژه با موسیقی امواج همراهست
گمانم یک غزل آهسته در راهست
خدا را ای رفیق
ای دوست ای همراه
به دیدارم بیا در خواب
بگو با من کدامین آسمان
در چشم تو آیینه ی دریاست
که من اینجا دلم دریای ساحل هاست
هوا سوزنده و سرماست
اما در درونم آتشی پیوسته پابرجاست
به دیدارم بیا
اینجا غزل سر در گریبان است
تمام شعرها از واژه عریان است
و سلطان تمام فصلها اینجا زمستان است
در این شبهای بی پایان
در این تاریکی خاموش و بی فرجام
نمی دانی چه دلتنگم
هوای خانه بی تو سخت دلگیرست
صدایت میزنم اما نفس در سینه ام
با بغض درگیرست
گمان دارم که بی تو
این غزل آهسته می میرد
سینا ورمزیار
کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (3):
کاربرانی که این شعر را خوانده اند (5):
مهر 12, 1401
درودبرشماجناب ورمزیارعزیز
عالی بود
🌺🌺🌺
پاسخ
مهر 12, 1401
سپاسگزارم جناب یغمایی عزیز . پاینده باشید 🌹🙏
پاسخ
مهر 12, 1401
صدایت میزنم اما نفس در سینه ام
با بغض درگیرست
درودها جناب ورمزیار عزیز
صبح این شعر زیبا را خواندم تا خواستم کامنت بگذارم نت قطع شد
تمام شعر بسیار زیبا و اثرگذار است اما دو سطر انتخابی از جهت غنا و تاثیرگذاری عاطفی به زعم من در اوج است
🌷👏🌷
پاسخ
مهر 15, 1401
درود بر شما خانم نوری گرامی 🌹🌺 سپاس از بذل توجه و لطفی که دارین . خوشحالم که شعر مورد پسند بوده .. زنده باشید 🙏🌹
پاسخ
مهر 16, 1401
گمانم یک غزل آهسته در راهست…
بسیار زیاد از خواندن این شعر زیبا لذت بردم
حافظ از مشرب قسمت گله ناانصافیست ، طبعِ چون آب و غزلهای روان ما را بس
پاسخ
مهر 17, 1401
درودها 🌺🌹
هوا سوزنده و سرماست ، اما در درونم آتشی پیوسته پابرجاست .
سپاس .
پاسخ
بستن فرم