🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

 بیداری تا سحر

(ثبت: 241109) مرداد 19, 1400 
بیداری تا سحر

 

ای ماه من ، امشب تو هم بیدار ماندی تا سحر
از سردیِ دستان من ، هوشیار ماندی تا سحر

بیدار ماندن تا سحر آشفته حالت می کند
مثل تن زخمیِ من ، بی پر و بالت می کند

گفتی بگو از حال خود شاید که هم دردت شوم
شاید کمی گریه کنم ، همرنگ چشمانت شوم

گفتم زمستان می شوی با درد هم دم می شوی
گر بشنوی درد دلم ، از اشک دریا می شوی…..

گفتی نگاهت میکنم تا مرهم جانت شوم
از پی شب می گذرم ، تا صبح فردایت شوم

گفتم کمی آرام باش ، ای ماه تنهایی من….
یک شب تمام می شود ، اندوه بی پایان من…

…………………
Ali…Senator

 

 

 

 

کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (1):

کاربرانی که این شعر را خوانده اند (3):

بستن فرم


سلام و درود
بسیار زیباست
سپاس از حضورتان
لذت بردم
شادکام باشید
در پناه خدا